صحنه اول: نیم ساعت هست که تو صف پمپ بنزین پاسداران منتظرم.خیلی عجله دارم، ولی خب، باید توی صف بایستم تا نوبتم برسد.چند ماشین مانده که وارد محوطه بشوم که آقایی سوار بر پژو ۴۰۵ بدون توجه به صف سعی میکند به زور خود را وارد جایگاه بکند. فقط یک نفر به اون آقا اعتراض میکند. (واقعاً چرا ما این قدر نسبت به این جور چیزها بیتفاوتیم؟) آقای پژو سوار با چنان کلماتی از خجالت آقای معترض درمیآید که من جداً از گفتن آنها در اینجا معذورم! به پشت شیشه پژو نگاه میکنم:«اللهم صل علی محمد و آل محمد».
صحنه دوم: سوار تاکسی میشوم، روی صندلی جلو. کمکم تاکسی پر میشود و حرکت میکند.نه، مثل اینکه آقای راننده امتحان آئین نامه را نداده است! ظرف چند دقیقه آقای راننده تمامی خلافهای ممکن را انجام میدهد:عبور از چراغ قرمز، دور زدن روی خط ممتد، انداختن در لاین ماشینهایی که از روبرو میآیند، ایستادن وسط خیابان برای سوار کردن مسافر و ... . هر وقت هم که استاد میدید خط بغلی به اندازه یک ماشین جلو افتاده بدون راهنما ناگهان دور میزد و بدون کوچکترین اعتنا به بوق ممتد ماشینی که مسیرش دزدیده شده بود(بله، "دزدیده شده بود". چرا ما فکر میکنیم دزدی یعنی فقط کسی از دیوار مردم بالا برود؟ آیا همه این کارهای آقای راننده "دزدی حق دیگران" نیست؟) به راه خودش ادامه میداد. چشمم به برچسبی میافتد که در بالا سمت راست شیشه جلو نصب شده و روی آن کد خط و مسیر و کرایه را روی آن نوشتهاند. در انتهای این برچسب نوشته شده است:«اللهم عجل لولیک الفرج»
صحنه سوم: مثل همیشه توی ترافیک صدر گیر افتادم. لامصب ترافیک این اتوبان تمامی ندارد. به آینه بغل یک نگاهی میاندازم. پیکانی را میبینم که سعی میکند به زور از لای ماشینهایی که بین خطوط در مسیر خودشان آرامآرام حرکت میکنند، عبور کند. آن هم به خاطر اینکه فقط چند ثانیه از بقیه جلوتر بیفتد. از کنار من که رد میشود ناگهان گاز میدهد و آینه بغل من را کج میکند.اصلاً هم به روی مبارک نمیآورد و رد میشود! با نگاه تندی ماشین را دنبال میکنم. پشت شیشه عقب با خطی خوش و درشت عبارت "بیمه ابوالفضل(ع)" و "انا مجنون الحسین(ع)" خودنمایی میکند.
...
حتماً همه شما مشابه این صحنه را بارها در روز میبینید. خواهش میکنم فقط یک لحظه خود را جای یک آدمی بگذارید که زیاد اعتقادات مذهبی ندارد؛ یا اصلاً جای کسی بگذارید که اصلاً مسلمان نیست. اگر شما این صحنهها را مشاهده کنید و بعد اسم ائمه اطهار (ع) را در پشت ماشین این آدم ببینید چه فکری میکنید؟
بعضی وقتها، وقتی این صحنهها را میبینم، پیش خودم میگویم که ائمه ما الآن مظلومترند. مظلومترند چون ما خودمان را پیرو و شیعه آنها میدانیم و این طرز رفتارمان هست، مخصوصاً رفتار اجتماعیمان. اشتباه نکنید، بحث من فقط رانندگی نیست. در خیلی از عرصههای زندگی اجتماعیمان این طور هستیم. بگذارید یک مثال دیگر بزنم. هر سال این موقعها که میشود همه بانکها در رادیو و تلویزیون و بیلبوردها در بوق و کرنا میکنند که:
" بشتابید که ما به پاس نیت خیرخواهانه شما در گسترش سنت قرضالحسنه، میلیاردها تومان جوایز نقدی و غیر نقدی در نظر گرفتهایم." خدا وکیلی کدام یک از آدمهایی که میروند و حساب قرضالحسنه باز میکنند قصدشان گسترش سنت قرضالحسنه است؟ لطفاً با خودتان رو راست باشید!
بله! با ابن کارها چیزی از ارزش معصومین کم نمیشود، شان آنها خیلی بالاتر از این حرفهاست؛ ولی ما با این کارهامان میخواهیم آن دنیا جواب آنها را چه بدهیم؟ اصلاً میتوانیم سر خودمان را بلند کنیم و بگوییم ما پیرو شما هستیم؟
شما با من موافقید؟
سلام،
خیلی خوشحالم که افتتاح این وبلاگ مصادف با میلاد آقا امام زمان (عج) شده.داشتم فکر میکردم برای آغاز چی بنویسم؛ چیزی غیر از این به ذهنم نرسید:
"همه ما خواستهها و دعاهایی از خدا داریم و همیشه سعی میکنیم در هر زمانی که حالی بهمون دست داد اونها رو از خدا بخواهیم. داشتم روی دعاهایی که اکثر مردم از خدای متعال دارند فکر میکردم؛ خواستههایی مانند شفای مریضها، حل مشکلات مالی، خوشبختی اولاد و ... .با خودم گفتم همهی اینها با فرج مولامون حل میشه! حالا چرا ما میذاریم این دعای جامع رو بعد از همه دعاهای ریز و درشتمون می گیم؟! حتی توی مجالس اهل بیت (ع) هم اکثراً این دعا رو جزء آخریها میگن.مگه غیر از اینه که با ظهور حضرت تمام "حروف علم" بر انسان معلوم میشه و این طوری با کامل شدن علم پزشکی دیگه مریضی باقی نمیمونه که ما بخواهیم براش دعا کنیم؟! مگه جز اینه که با ظهور آقا زمین تمام ثروتش رو بر انسان آشکار میکنه و دیگه فقیری در سرتاسر زمین باقی نمیمونه؟! مگه جز اینه که...
اگه این طوری فکر کنیم به نظر میرسه همیشه فقط و فقط یک دعا در ذهن داشته باشیم":
"اللهم عجل لولیک الفرج"