الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

۲۰- خدا رو شکر...

جدیداْ یه سرگرمی تازه پیدا کردم؛ سعی میکنم همه چیز رو از یک زاویه دیگه نگاه کنم.همه چیز رو، حتی چیزهایی که در نگاه اول زیاد خوشایند نیستند.

...گناه! پیش خودم فکر می کردم این اختیار انسان در گناه کردن اصلاً چیز جالبی نیست.آخه این اختیاری که آخرش چیزی جز پشیمونی نیست به چه درد آدم می خوره...همین جا pause کردم و زاویه دوربین رو عوض کردم.حالا شد! گناه هم می تونه آدم رو هدایت کنه.آدم وقتی مزه گناه رو میچشه و میبینه چقدر زود طعم شیرینش به تلخی آزاردهنده ای تبدیل میشه، بعد اینو در کنار مزه فوق العاده لحظات خدایی بودن و آرامش اون میذاره میبینه که گناه هم میتونه راه رو نشونش بده.کافیه لحظات هر دو عمل رو کنار هم قرار بده تا یه نورافکن جلوی پاش روشن بشه. تلخی لحظات گناه باعث میشه انسان قدر لحظات زیبای ارتباط با خدا رو بفهمه.شاید اگه گناه نبود ارزش اون لحظات قشنگ معلوم نمیشد. قربون خدام برم، همه کارش درسته.الهی...گاهی...نگاهی

این ای-میل رو یکی از دوستانم برام فرستاد.چه به موقع! دقیقاً با حال و هوای این پست سازگاری داره:


خداراشکر که تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم . این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده است.


I am thankful for the husband who snores all night, because that means he is healthy and alive at home asleep with me


____________  خدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است.این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمی زند.


I am thankful for my teenage daughter who is complaining about doing dishes, because that means she is at home not on the street


____________


خدا را شکر که مالیات می پردازم این یعنی شغل و در آمدی دارم و بیکار نیستم.


I am thankful for the taxes that I pay, because it means that I am employed.


____________

 

خدا را شکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند. این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم.


I am thankful for the clothes that a fit a little too snag, because it means I have enough to eat


____________

 

خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم.این یعنی توان سخت کار کردن را دارم.


I am thankful for weariness and aching muscles at the end of the day, because it means I have been capable of working hard


____________

 

خدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم.این یعنی من خانه ای دارم.
 

I am thankful for a floor that needs mopping and windows that need cleaning, because it means I have a home


____________

 

خدا را شکر که در جائی دور جای پارک پیدا کردم.این یعنی هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای سوار شدن.
 

I am thankful for the parking spot I find at the far end of the parking lot, because it means I am capable of walking and that I have been blessed with transportation


____________
 

خدا را شکر که سرو صدای همسایه ها را می شنوم. این یعنی من توانائی شنیدن دارم.


I am thankful for the noise I have to bear from neighbors, because it means that I can hear


____________

 

خدا را شکر که این همه شستنی و اتو کردنی دارم. این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم.


I am thankful for the pile of laundry and ironing, because it means I have clothes to wear


____________خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم. این یعنی من هنوز زنده ام.


I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house, because it means that I am alive


____________
 

خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار می شوم. این یعنی بیاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم.


I am thankful for being sick once in a while, because it reminds me that I am healthy most of the time


____________
 

خدا را شکر که خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند. این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم.


I am thankful for the becoming broke on shopping for new year , because it means I have beloved ones to buy gifts for them


____________خداراشکر...خدارا شکر...خدارا شکر


Thanks God Thanks God Thanks God




همه چیز سر جاشه، تو باید دوربینت رو بچرخونی!



نظرات 26 + ارسال نظر
خودم پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 19:03 http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

ببینم، همه دوستان جای نوشته های پیش فرض قالب(مثل همین "نظر" یا "نوشته های پیشین" یا "لینکدونی") علامت سوال میبینند یا ویندوز جدید من مشکل داره؟!

س -ف پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 19:50

سلام
با اینکه این مطلب رو قبلا خونده بودم باز هم بهم چسبید...
مسلما اگه سیاهی نبود سفید معنا نداشت...
یه دوره ای تو زندگی ام که ادم کمی بهتری بودم٬هر شب لیست گناهایی رو که تو روز انجام می دادم رو می نوشتم...
وقتی می یاریشون رو کاغذ و یه لیست پر و پیمون از سیاهی ها درست می کنی بیشتر خجالت می کشی و زود تر پشیمون می شی...

دعام کنید...خیلی زیاد
در ضمن برای من همه چیز درست بود
یا علی

سلام
چه کار خوبی، توصیه ائمه(ع) هم هست.بدون کاغذ هم میشه.شب موقع رفتن به رختخواب فیلم اون روز رو میشه مرور کرد.البته هم نقاط روشن رو باید دید و هم تاریک

برای من همش علامت سواله!
ممنون که سر زدید

یاحق

بنت الهدی پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 21:58

سلام
یه کم با حرفتون در مورد گناه مشکل دارم...
اختیاری بودن انسان در گناه کردن یه امریه که خالص از ناخالص جدا میشه...
و این اختیار هم برای ارزش دادن به خوبی و ثواب هست...
مثلا من اگر اختیار گناه داشته باشم ولی طرفش نرم و در عوض به کارای خوب و درست مشغول شدم این ارزشمنده نه اینکه اختیار نداشته باشم پس نرم.
در مورد تلخی و شیرینی گناه شاید شما و امثال شما درک کنید که گناه تلخی در وجود ادم بوجود میاره آزار دهنده است و...
و این به نظرم مزایای توبه و بازگشت انسان به خوبی هست نه اینکه مزایای گناه باشه..
چون خیلی ها گناه میکنند و اصلا تلخی در اونها بوجود نمیاد بدترینش هم غیبت کردنه....
خیلیا کار هر روزشون غیبت کردن هست...و به دنبالش تلخی هم ممکنه براشون بوجود نیاد تا آخر عمر.
پس این تلخی که برای کسی ناشی از گناه بوجود میاد هم ثمره ی چیز خوبی چون توبه و پشیمانی است...
این نظرم بود .نمیدونم منظورتون رو درک کردم یا نه؟
در مورد خدا رو شکر واقعا چسبید ما خیلی چیزا داریم که شکرش واجبه و ما سهل انگاریم.
می بخشید از اطاله ی کلام.
دعا یادتون نره.

سلام
ممنون از وقتی که گذاشتید و اینقدر با حوصله جواب دادید.
نمی‌دونم، شاید حق با شما باشه.
1-البته منظور من هم این نبود که اختیار انسان در گناه کردن خوب نیست، اصلاً یکی از امتیازهای خاص انسان ها همین اختیار هست و همین اختیاره که مراتب معنوی انسان رو تعیین میکنه.ببینید، بعضی اوقات که آدم گناه میکنه "یه لحظه" پیش خودش میگه کاش خدا اصلاً من اختیار نداشتم که این کار رو بکنم.من هم منظورم همین "یه لحظه" بود.مسلماً کسی که این حرفو میزنه منظورش این نیست که اصلاً اختبار از او سلب بشه.نمیدونم منظورم رو رسوندم یا نه.
2-گناه تا موقعی که برای شخص عادت نشه (که خطرناک ترین مرحله همین عادت کردن هست) قطعاً برای شخص یه تلخی دائمی بعد از اون شیرینی لحظه ای داره.متاسفانه غیبت جزء مواردی هست که گویا در جامعه عادی شده و طعم تلخش هم دیگه احساس نمیشه....کاملاً قبول دارم که اصرار بر گناه اون طعم تلخ رو از بین میبره.
3- فرمودید"پس این تلخی که برای کسی ناشی از گناه بوجود میاد هم ثمره ی چیز خوبی چون توبه و پشیمانی است..." با قبول حرفتون می خوام این نکته رو هم اضافه کنم که اگه گناه نبود، توبه ای هم نبود! توبه خیلی بنده رو به خداش نزدیک میکنه؛ تو گویی انگار از عبادات بسیار عظیم خدای متعال هست.پس اگه از این زاویه نگاه کنید می بینید گناه هم میتونه انسان رو هدایت کنه و البته بشرطها و شروطها؛ مهم ترین شرط هم اصرار نکردن به گناه.

باز هم از وقتی که گذاشتید تشکر می کنم
شما هم ما رو از دعای خیر فراموش نکنید.
یاحق

بنت الهدی پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 22:01

دوباره سلام
سوالتونو الان دیدم
بله ما هم علامت سوال میبینیم...
قالب قبلی به نظرم بهتر بود ولی بازم شما صاحب اینجایید ومختار.

علیکم السلام

قالب قبلی بدی نبود ولی برام تکراری شده بود.اگه قالب زیبای بلاگ اسکای پیدا کردید حتماً به من خبر بدید. این هم زیاد به من نچسبیده!

ممنون
البته مثل اینکه در همه کامپیوترها علامت سوال نمی یاد.شاید به تنظیمات ویندوز برگرده

یه آشنا پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 22:16 http://fellow.blogsky.com

سلام
به به! چه زاویه دید خوبی! واقعا خیلی خوب دوربینتون رو چرخوندید!
اگه به همه مسایل به دید حکمت خدا نگاه کنیم، دنیا گلستان میشه برامون...
همینطور که گفتید، وجود گناه باعث میشه انسان شیرینی با خدا بودن رو بفهمه...!

سلام بر آشنای عزیز،
مثل اینکه فشار هیدروستاتیکی(!) من کارش رو کرد و شما تغییر نام دادی!
دنیا گلستانه، به قول شما ما باید از دید حکمت خدا ببینیم.در این رابطه پیشنهاد میکنم مجالس حاج اسماعیل دولابی رو بخونید (کتاب طوبای محبت).

یاعلی

سیدامیرحسام پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 23:04 http://gharogati.blogsky.com/

سلام
بله درسته
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید

ممنون مطلب خوبی بود
همین که داره توسط بچه ها نقد میشه یعنی اینکه عالیه!؟
مطلب رو و همجنین نظرات رو خوندم یه چیزایی به نظرم آمد بد نیست بگم.
دوستامون پشیمونی بعد گناه رو به نوبه وصل کردند و.. منم نظرم همینه
اگه بعد انجام گناه لبت رو گاز گرفتی و با دست چپت! زدی تو سرت و گفتی (با عرض پوزش)عجب غلطی کردم!
و با ناراحتی و غصه رو به خدا کردی و گفتی خدایا میدونم بار صدمم اما این دفعه دیگه قطعیه دیگه ...
بدون که هنوز نقطه هایی از روشنایی و امید تو وجودت هست بدون که خدا دوست داره!!
و گر نه به قول دوستمون خیلی ها هستن که با بی شرمی گناه می کنن و ککشون هم نمی گزه. اصلا کلا تو قاموسشون پشیمونی راه نداره!!؟
رفقا اینجاست که دیگه شیطون دو دستی ها(نه یه دستی!) میزنه تو سرش میگه هر چی که رشته کردیم پنبه شد!، این دوباره برگشت سمت

خداش!! دوباره پشیمون شد، دوباره توبه کرد!!
بچه ها میدونید که شیطون قسم خورده دیگه
«و بعزتک لاقوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلَصین».
سوره نساء آیه 82 و 83
به عزتت قسم که همه آدمیزادگان را اقوى خواهد کرد مگر بندگان مخلَص.
------------------------
راستی شک داشتم مطلب پایین رو اینجا بگم یا نه!
اول از همه این رو بگم که ما همیشه باید امید داشته باشیم اگر هزاران بار توبه شکستیم بازم باید برگردیم.
نباید هیچ وقت نسبت به خدا نا امید بشیم
چون می دونید که نا امیدی از رحمت خدا بزرگترین گناهه!!
این درگه درگه نومیدی نیست.

یه بزرگی که با شهدا همنشین بود میگفت:
یکی از بچه می خواست که دعاش کنن تا شهید بشه ازش پرسیدن چرا می گفت نمی خوام بمونم گناه کنم!!
بهش گفتن بابا! خدا توبه رو گذاشته که گناه کردی برگردی!
گفت که: درسته اما پیرهن نو وقتی که برا بار اول کثیف شد و شستی دیگه اون پیرهن اولی نمیشه!!!
تشبیه قشنگیه، اینم نظره یه افلاکی خاکی بود

روحشان شاد و راهشان پر رهرو

ببخشید دیگه خودش یه پست شد{خنده}
دیگه راه که می یفتیم یکی باید نگهمون دوره!!

رفقا من روسیاه رو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید.

صبح نزدیک است و ...

سلام پسر عمو!
آقا سید جداً خیلی استفاده کردیم.(فقط یواشکی بگم اغوا درسته و نه اقوا، آیه قرآن رو اشتباه نوشتی.ببخشید، دیدم آیه قرآنه گفتم.)
این شیطان عجیب موجودیه.از اون ترسناکتر اینه که در همه جای قرآن وقتی خدا وعده عذاب به شیطان میده همراه اون اسم پیروانش رو (جنی و انسی) می یاره.
به دوستان عزیزم پیشنهاد میکنم حتماً DVD دکتر انصاری راجع به شیطان در قرآن (10 جلسه یک ساعته) رو ببینند.چندین بار در این وبلاگ از ایشون نام بردم.به نظر من در زمان معاصر در تفسیر لنگه نداره .تفاسیر موضوعیش غوغاست.

ممنون از حضورت
یاحق

سیدامیرحسام پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 23:15 http://gharogati.blogsky.com/

راستی قالب نو مبارک
قشنگه فقط باید سعی کنی یه مقدار این علامت سوالاش رو کم کنی!!{خنده} ببخشید/ دیگه با فتمیلمون شوخی نکنیم با کی شوخی کنیم!! نه شما بگو!
تو سیستم من نظر و تعداد بازدیدکنندگان و عناوین پیش فرض و نام نویسنده علامت سواله!
البته بگذریم که من خودم کلا علامت سوالم!!{خنده}

راستی شاید قالب مال سیستم بلاگفا باشه یه بار دیگه چک کن ببین.
اما قالب قشنگیه.

صبح نزدیک است و ...

والا این قالب رو به اسم بلاگ اسکای به ما "قالب" کردند!
شاید هم به قول شما خودمون علامت سوالیم!!!

سیدامیرحسام پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 23:17 http://gharogati.blogsky.com/

با عرض پوزش
منظور از فتمیلمون همون فامیلمون هست!
اشتباه چاپی بود!

یاعلی

بعضی مواقع که نمیشهلغت رو خوند من به کیبورد نگاه می کنم و با بررسی کاراکترهای اطراف منظور دوستان رو می فهمم!!! البته اینکه سخت نبود.

صبح نزدیک است و...

ع.ر.وطن دوست جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 00:33 http://123tamam.blogsky.com

سلام!
یه جمله شبیه این رو من همیشه به بابام میگفتم!

بابام بعضی وقتها به شوخی از ولخرجی من گله میکنه!من هم در جواب میگم باید خدا رو شکر کنی این نشون میده که هنوز زنده ام! میت که خرج جاری نداره! :دی

دستت درد نکنه

دستت درد نکنههههه!! حالا ما بد!شما به این خوبی چرا ابروی مارو میریزی؟!؟!:دی

باور کن سرم شلوغه
میرسونمش
قربانت
یا علی

یا علی

سلام علیرضا
شما کارت درسته در حد المپیک پکن!
عجله نکن، هر وقت فرصت کردی زحمتش رو بکش

یاحق

zdb جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 00:36 http://www.zshejazi.blogfa.com/

سلام.
درسته که هرچی از ذهنم گذشته بود رو نوشتم.
ولی دوست دارم نظرات و انتقاداتتون رو بدونم.تا اگر نظرتون منطقیه واسم رفع ابهام بشه.
راستی مطلبتون جالب بود .تا حالا اینجوری خدارو شکر نکرده بودم!

خدا را شکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند. این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم. :)

سلام
دلنوشته های این طوری انتقاد نداره.فقط باید بخونی! ولی چشم، حتماً.

باز هم بهتون تبریک میگم
در پناه حق

داود جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:40 http://yaran1388.blogsky.com

سلام امین جان
اولا قالب نو مبارک
دوما ممنون از راهنماییت ولی من نتونستم انجامش بدم منتظرم پسرم بیاد خونه و انجامش بده.
مطلب جالبی در خصوص گناه نوشتی٬ حاج آقا پناهیان ماه رمضان ۸۷ یه سلسله سخنرانی تحت عنوان «ورع» داشتند که خیلی جالب بود و به بحث شما هم مربوط. خدانگهدار

سلام آقای حیدری
صفا آوردید.
من اشتباه کردم اونو در صفحه نظرات براتون گذاشتم.همه چیزش بهم ریخت.الآن که آدرس ای-میل تون رو دیدم براتون در یک فایل تکست میفرستم.
جداً؟! سعی میکنم پیداش کنم و گوش بدم.ممنون که گفتید

یاحق

س.ح جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 18:51 http://badbadakeabyy.persianblog.ir

سلام...اقای امین..
وای واقعا قشنگ بود...تا حالا ایجوریش رو ندیده بودم...
اگه به همه چیز اینجوری نگاه کنیم اونوقت میدونین چه اتفاقی میوفته..تو دنیا با کمبود مشکل روبرو میشیم...چیزی به عنوان گرفتاری وجود نداره تا سرگرممون کنه..
بی خود نیست میگن خدا هر کاری که میکنه جای شکرش رو باقی میزاره...

قالبتون هم خیلی لطیف و قشنگه...

بذارین ببینم من هم میتونم خدا رو اینجوری شکر کنم..

خدایا...شکرت که دوستانی دارم که گاهی بهم خورده میگیرن و ازم انتقاد میکنن..این

یعنی هنوز ادمایی دور و برم هستن که براشون مهمم...

التماس دعا..فراوان..

سلام،
شما لطف دارید.شما هم زاویه دوربین رو چرخوندید که که میگید با کمبود مشکل مواجه میشیم.من به اینجاش دقت نکرده بودم!

شما هم ما رو از دعای خیر فراموش نکنید

یاحق

رمضان جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 21:46 http://mighat61.blogfa.com

سلام بر اقا امین گل
ایکاش ما هم مثل شما دوستی داشتیم که از ایمیل های زیبا برایمان ارسال می کرد سلام مرا به این دوست بزرگوارتان برسانید. واقعا جملات زیبایی بود.

سلام
آقا کپی رایت این قالب برای آقای کاوسی عزیز هست.
قابلی نداره!!!

یاحق

بنت الهدی شنبه 2 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:49 http://elmoservat.blogfa.com

سلام اقا یامین
ممنون از جواب خوبی که به کامنتم دادین..استفاده کردم
با موضوعی به نام "چرا خدا به شیطان اجازه وسوسه داد؟ " بروزم
نتیجه ی سرچایی که در نت داشتم گفتم بهتون بگم چون به موضوع مورد بحث شما ربط داره.

سلام
خواهش میکنم
میرسم خدمت‌تون.

یاحق

بنت الهدی شنبه 2 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:51

ببخشید ...اقای امین ...بازم اشتباه تایپی :)

:):)

رستگار شنبه 2 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 22:05 http://saghiye-simin-sagh.blogsky.com

سلام
می تونم بگم عالی بود!
این دقیقا همون دیدیه که من همیشه دوست دارم و سعی می کنم که به زندگی داشته باشم.
ممنون

سلام
خوشحالم خوش‌تون اومد.
خیلی خوبه آدما همیشه این طوری به قضایا نگاه کنند.

یاحق

ع.ر.وطن دوست یکشنبه 3 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:24 http://www.hekayathamchenanbaghist.blogsky.com

سلام حاجی!
بیا که بروز کردم حکایتو ! بیا اینور بازار!:دی
میخواستی بدونی چوبکاری یعنی چی؟
بیا تا بگم
یا علی

سلام
چقدر آنلاین!

س.ح یکشنبه 3 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 19:07 http://badbadakeabyy.persianblog.ir

سلام.سلام..
عجب بازار گرمی میکنن اقای وطن دوست..
ما هم ۲ تا پست جدید داریم..اگه تونستین و وقتتون رو نمیگیره توی مسابقمون هم شرکت کنین
ممنون

سلام سلام (جواب دو تا سلام هم باید دو تا سلام باشه!)

آخ جون، مسابقه! اومدم

فروغ دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:01 http://ghsedak.blogsky.com

سلام
من از تو وبلاگ دوستم با اینجا آشنا شدم جمله های زیبایی نوشتین
خیلی دید مثبتی داشت
موفق باشید

سلام،
اگه اشتباه نکنم از وبلاگ خانم رستگار اومدید اینجا،خوش اومدید.
ممنون که سر زدید.

یاحق

shiva دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 21:32 http://tazegi.blogsky.com

فقط میتونم بگم خیلی خیلی خیلی زیاد خوشگل نوشته بودید!

سلام
خوشحالم که خوش تون اومده

مهرگان سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 17:51 http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام
نخسته
تقریبا با نظر هدی خانوم موافقم
1- این زاویه دید شما قشنگه اما عمومیت نداره و برای خواصه یعنی انسانهایی که صفحه ضمیرشونو شفاف کردن
2-شیطان اعمال بد انسان ها رو زیبا جلوه میده

3- خدا رو شکر به خاطر همه چیز...
اشکال نداره ما هم از یه زاویه دیگه به این جملات نگاه کنیم؟ این جملات اگر از دیدگاه... همیجا قیچیش میکنم

موفق باشید

میلاد امام رضا(ع) رو هم پیشاپیش تبریک میگم

سلام مهرگان خانم،
چرا عمومیت نداره؟ این طور هم نیست که فقط روشن ضمیرها این حس رو داشته باشند.بله، شدتش فرق میکنه ولی اصلش رو همه دارند.حالا بعضی ها هم هستند که با تکرار یک گناه کاملاً این حس رو از بین میبرند ولی همین آدم در بارهای اولی که یک گناه رو انجام میده این حس رو خواهد داشت.
البته به نظر میرسه راجع به گناهان فراگیری از جمله غیبت این قضیه فرق میکنه، شاید خیلی ها هیچوقت تلخیش رو تجربه نکرده باشن، آدم های اندکی هم تلخی این گناه رو حس میکنند. شاید عمومیت نداشتن از این منظر درست باشه.
ممنون

س.ح چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:32

سلام.اقای امین
اومدم بگم اون خاطه دومیتون نصف اومده لطفن یه بار دیگه اون دومی رو بفرستین..
ممنون

مهرگان چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:33 http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام
حاج امین آقا

این که میگم روشن ضمیر، روشن ضمیر ها رو زیاد خاصش نکنید!!
اگر همه احساس پشیمانی بعد از گناه رو داشتن که دنیا گلستان میشد!!
آخه آدمی که ضمیرش روز به روز لکه داتر میشه چطور اون حسو (پشیمانی از گناه) رو میتونه درک کنه!! مگر بایه تلنگر تاثیر گذار!!
این خیلی بده که گناهان رو عمومی و خصوصی کنیم !! چیزی که به گناه عمومیت میده باز گذاشتن باب خطاهای اجتماعیه که گناهه رو تا حد عادت عمومی در سطح اجتماع ارتقا میده!! ببینید به کجا رسیدیم که غیبت عادی شده!!!

ای بابا...
اومده بوده عید پیش رو را خدمتتون تبریک بگم...
پیشاپیش میلاد امام رضا (ع) رو تبریک میگم
موفق باشید و فرخنده دل

سلام دوباره
نمیدونم، شاید حق با شما باشه... نمیدونم!

من هم این عید خاص رو که امسال خاص تر شده تبریک میگم

امید چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:51 http://www.radeyar.blogfa.com

مستراح نوشت امروز متولد شد ، می تونی بیای ببینی بخونی و حسابی لذت ببری !!

ع.ر.وطن دوست چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 16:09

سلام امین!
چطوری؟ روبراهی یا نه!؟
من که خیلی مشغولم
نمیرسم زیاد سر بزنم

دلم برای مشهد تنگ شده!
میتونی اون عکسهایی که بچه ها توی مشهد گرفتن رو ازشون بگیری و برام بفرستی!؟
دستت درد نکنه!

سلام
تازه شدی مثل من!
ممکنه یه کم پیدا کردنش طول بکشه، دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره...به روی چشم

بنت الهدی پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:17

سلام و عرض ادب
پیشاپیش میلاد امام رضا(ع) بر شما مبارک
..
یا حق.

سلام،
ممنون از لطف تون
من هم این عید رو خدمت شما تبریک میگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد