الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

۴۴- شادی‌های کوچک زندگی...

اگه کمی و فقط کمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را کمی بهتر کنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می‌خواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در یه روزی که معلوم نیست کی باشد نباشیم ... در کوچکترین اتفاقات عظیم ترین تجارب بشر نهفته است . باور کنید ...!

 

1- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.

2 -سعی کنیم بیشتر بخندیم.

3- تلاش کنیم کمتر گله کنیم.

4 - با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.

5 -گاهی هدیه‌هایی که گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.

6 - بیشتردعا کنیم.

7 -در داخل آسانسور و راه پله و... باآدمها صحبت کنیم.

8- هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.

9- لذت عطسه کردن را حس کنیم.

10- قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.

11- زیر دوش آواز بخوانیم.

12-سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .

13- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.

14- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.

15- برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه‌ریزی کنیم!

16- از تفکردرباره تناقضات لذت ببریم.

17- برای کارهایمان برنامه‌ریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته کار مشکلی است!

18- مجموعه‌ای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و... )برای خودمان جمع‌آوری کنیم.

19- در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.

20- گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته اگر کنار ماهی‌ها باشد چه بهتر.

21- گاهی از درخت بالا برویم.

22- احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.

23- گاهی کمی پابرهنه راه برویم!.

24- بدون آن که مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم.

25- وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یک بستنی(پیچ پیچی) بخریم و با لذت بخوریم!

26- در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا کنیم.

27- سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور فعال گوش کنیم.

28- رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم .

29- وقتی از خواب بیدار می‌شویم، زنده بودن را حس کنیم.

30- زیر باران راه برویم.

31- کمتر حرف بزنیم و بیشترگوش کنیم ..

32- قبل از آن که مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم .

33- چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم.

34- اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم.

35- هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.

36- احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم.

37- به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم.

38- به یک نیازمند کمک کنیم و از دیدن قیافه بشاش اون لذت ببریم.

39- تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.

40- از هر آنچه که داریم خود و دیگران استفاده کنیم ممکن است فردا دیر باشد

 

*****

پ.ن.1: این پنج‌شنبه، شب لیله‌الرغائب (شب آرزوها) هست. این شب زیبا رو از دست ندید.جداً حیفه آدم بخوابه!

پ.ن.2: پناه می‌بریم به خدا از تحجر و کج فهمی در دین... وقتی حرمت مراجع شکسته بشه، انتظار خیلی چیزها رو باید داشت... اینها تصاویر دفتر مرجع نواندیش شیعه حضرت آیت‌الله العظمی صانعی (مد ظله) هست که چند روز پیش در ساعت 4 صبح مورد عنایت لباس شخصی‌ها قرار گرفت (حتماً هم جای نماز وتر نماز شب و به نیت قربه الی الله!)


نظرات 24 + ارسال نظر
داود چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:21 http://yaran1388.blogsky.com

سلام امین جان

خوبی؟ خیلی کم پیدا شدی!

فکر کنم بند ۱۲ «سعی کنیم تا» باشه.

حمله به منزل آقای صانعی قطعا کار یک تفکر احمقانه یا منافق است که دومی بیشتر محتمل است...اینها قصد کلید زدن یک پروژه اغتشاش دیگر را دارند که انشاالله بآ هوشیاری مردم این آرزو را به گور خواهند برد.

التماس دعا

یاعلی

سلام آقای حیدری
شما خوبید انشاالله؟

فصل امتحانات هست و ما معذوریم!
متاسفانه دانشگاه هم فرصت پایان‌نامه رو 45 روز کم کرده و ما رو به هول و ولا انداخته...امان از این تصمیمات ییهویی(!) که دودمان آنسان رو بر باد میده!

ولی آقای حیدری عزیز به نظر من اولی محتمل‌تره! وقتی به بعضی‌ها بیشتر از ظرفیت‌شون بها داده بشه محملی میشه برای بروز عقده‌های فرو کوفته‌شون...

دو تا بیشتر حاج داود!
یاعلی

علی غضنفری پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 00:11 http://www.kokmorgh.blogfa.com

سلام
خوبی سید جان؟
فکرکنم ربط داشته باشه...
راستی همین مرجع نواندیش روزی لباس شخصی بوده ها...

در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه ی راهب ها مزاحم تمرکز آنها میشد . بنا بر این استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد . این روال سالها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد . سالها بعد استاد بزرگ در گذشت . گربه هم مرد . راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت ببندند تا اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند . سالها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ای در باره ی اهمیت بستن گربه به درخت در هنگام مراقبه نوشت.

سلام بر رئیس بزرگ کانون!
احوالات شما؟

به مرجع ما تیکه میندازی؟! :):):):):)
این حکایت رو خیلی دوست دارم،جداً به همین راحتی انحرافات شروع میشه...

یاعلی

داود پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:49

سلام مجدد

بند ۱۲ رو با عجله خونده بودم...عذر میخوام.

علیکم السلام مجدد!
متوجه شدم

301040 پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:19 http://301040.blogsky.com

agar axe emam inja biofte zire pa irad nadare... faghat age dota bache soosool ye gooshe bi ehterami konan irad dare
!!!

احسنت علیرضا!
آقایون فقط بلدند از احساسات مردم سوء استفاده کنند...
در نتیجه به قول آقای احمد خاتمی اینها بزغاله و گوساله هستند!!! :):):)

مهدی.م پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 14:10

سلام خوبی؟
مورد۱:ما میرفتیم حضور جناب کارون!
مورد۶:آقا دیگه رسما بیرونمون میکنن!ژررویی هم حد داره!!!!!!!!!
مورد۲۱:تو این کار حرفه ای هستیم ژس نتیجه میگیریم من شادمممممممممممممممم
مرود۳۰ هم که ای ول!
و اما مورد مهمی که فراموش کردی سید!!!!!!!!!!!!!!!!بازی ایتالیا ببینیم!!!!!!!!!!!
در مورد ژی نوشت:شبی که مطلب رو از رو وبلاگ علیرضا خوندم خوابم نبرد خدا به خیر کنه
مرسی

سلام
1- به قول شاعر: لب کارون...چه گل بارون...!
6- وایستا ببینم کی می‌خواد بیرون‌تون کنه؟!!!
21- مراجعه شود به کتاب "بالا افتادن" اثر استاد فقید شل سیلوراستاین
30- این تخصص سهیله!

مگه من می‌خوام شب خوابم نبره که بشینم فوتبال ایتالیا رو ببینم! قهرمانی ایتالیا در 2006 مرگ فوتبال زیبا بود!

علیرضا خیلی زیبا در وبلاگش نوشته بود، من بعد از گذاشتن این پست خوندمش...

مرسی،خاله خرسی! (تیکه کلام یکی از دوستانه!)

یاعلی

طاها پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 19:09 http://www.aban8.blogfa.com

سلام بهتون تبریک میگم وبلاک زیبایی دارین
با متن سلام بر عشق در خدمتیم
منتظرتون میمونم
چنانچه تمایل به لینک دارین منو با نام "م.باران " لینک کنین و بفرمایید با چه نامی لینکتون کنم

سید جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 http://shia-book.blogsky.com/

علیکم السلام بر پسرعموی گل خودمون....
بابا دلمون پوسید ازین دوری!
خوبی امین؟
خیلی خوب بود! ازین موارد بعضی هاش رو اجرا می کنم اما بعضی ها ....


واما بعد...
یاد قضیه قتل عثمان افتادم!
حضرت امیر(علیه السلام) حسنین (علیهم السلام) رو در دفاع از خلیفه مقتول فرستاد.
به خاطر اینکه خلیفه خونش حرمت داره! خلیفه کشی نباید مد بشه!! اما خوب خایفه به قتل رسید و این کار هم مد شد و اون حرمت هم از بین رفت و خود آقا رو هم با قصد قربت توی محراب مسجد! به قتل رسوندن.

(یه وقت سوء برداشت نشه!
اصلا قصد تشبیه اشخاص رو ندارم.
فقط می خواستم به این مورد اشاره کنم.
احساس می کنم در اصل قضیه مشابه هم اند.)

دعا بفرمایید به قول خودت ۲تا بیشتر از حد معمول!(خنده)

صبح نزدیک است و ...

سلام آقا سید امیر حسام (طوّل الله دوام الاتصال باینترنت بالرضا الوالدین!)

چه می‌کنی با امتحانات؟ برات آرزوی موفقیت دارم.
اقا اگه بدونم اینقدر طرفدار دارم در انتخابات شرکت می‌کنم! :):):):)

سبقه تاریخی جالبیه، این تاریخ خیلی درس‌ها برای ما داره...منظورت رو از این تشبیه کامل متوجه میشم...همین شد که یک عده بی‌مغز هم حتماً در جواب رفتند به بیت آیت‌الله نوری همدانی تعرض کردند...واقعاً جای تاسف داره...اینها اصلاً نشانه‌های خوبی در جامعه نیستند... اللهم عجل لولیک الفرج

آقا این جملات قصار ما کپی رایت داره‌ها،حواست رو جمع کن! :):):)

صبح نزدیک است...

یاعلی

مهرگان جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام
خوب هستین حاج آقا؟
پست جالبیه
بیشتر این موارد شامل روحیات من میشه البته منهای آواز خواندن!! و آدم برفی ساختن !!! آخه ما برفمون کجا بودولی گاهی که لب دریا میریم با شن و ماسه یه چیزایی درست می کنیم
.....................
متاسفانه بیت آیت الله نوری همدانی رو هم آتش زدن توی همون ایام

حرمت شکنی ها خیلی علنی شده


تو این ایام از پارتی تون هم استفاده کنید و دعاهای نیک در حق ما عنایت فرمایید

موفق باشید

و علیکم السلام و الرحمه!

اینها توصیه‌های عمومی هست، لازم نیست حتماً بند بندش رعایت بشه:):):)
ما هم امسال برف ندیدیم چه برسه به شما...قیافه ستاد برف‌روبی که از وسط مرداد برنامه‌ریزی رو شروع کرده بود(جدی میگم!) دیدنی بود!

بله، واقعاً متاسفانه...الا لعنت الله علی قوم الظالمین

جاتون خالی دیشب(شب لیله الرغائب) رو در حرم مطهر شاه عبدالعظیم(ع) و دو فامیلش گذروندیم و البته دوستان رو هم فراموش نکردم.
نشد یک بار ما با این دزد دریایی دست به یقه نشیم!

برقرار باشید
یاعلی

د جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 18:07

سلام.
با یه چندتایی اش خیلی موافق بودم؛ چند تایی هم اِی! خنثی! ولی یه جاهایی هم کار به مخالفت کشید....

شادی‌های کوچک زندگی... تا هدف چی باشه! فکر کنم قبلنم قصه لذت های وارونه را زیاد تعریف کردم. نمیدونم واقعاً بعضی از این شادی ها باید باشند؟ یا اصلاً باید جدی شون گرفت؟ ....

التماس دعا.

سلام علیکم
بله، این "قصه" سر دراز دارد...
علیرغم بحث‌های طولانی من هنوز نمی‌تونم اسم اینها رو لذت وارونه بذارم...درسته، چیزی که شما می‌فرمائید در سطح اعلی هست، در واقع اوج باور یک مسلمان شیعه، ولی... باز هم همون بحث آرمان و وضع موجود هست...
فرق من و شما در اینه که شما اینها رو در طول هم می‌بینید و من در عرض هم... یعنی به نظر من هیچ تناقضی بین این افکار و اعمال از یک طرف و مفهومی که بهترین کلمه براش "انتظار" هست از طرف دیگه وجود نداره...
فکر کنم این حکایت متناسب باشه:


یکی از زهد فروشان عصر امام صادق علیه‌السلام، سفیان ثوری بود. وقتی در مسجدالحرام، امام‌صادق علیه‌السلام را با لباس های زیبا دید، نزد حضرت رفت و گفت: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم چنین لباسی را نپوشید؛ همچنین علی علیه‌السلام و پدرانت چنین لباسی بر تن نکردند. امام علیه‌السلام فرمود: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در عصری بود که فقر و تنگ‌دستی، همه‌جا را فرا گرفته بود. ایشان نیز براساس وضع زمان خود، چنان لباس می پوشید؛ ولی دنیا بعد از آن عصر، نعمت‌هایش را در همه جا فرو ریخت و شایسته ترین‌افراد برای بهره‌مندی از این‌نعمت ها، نیکان هستند. (بگو چه کسی نعمت های زیبای خدا و روزی های پاک را که بر بندگانش آشکار نموده، حرام کرده است؟) ما سزاوارتر به بهره مندی از عطایای خداوند هستیم. سپس امام علیه‌السلام لباس زیرین خود را که خشن بود بر سفیان آشکار کرد و فرمود: «لباس خشن را برای رام کردن نفس خود پوشیده ام و لباس ظاهر را گریز از بدنمایی نزد مردم پوشیده ام».1 با این حساب، در شیوه زندگی امامان علیهم‌السلام تضادی وجود ندارد. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و امیرالمؤمنین علیه‌السلام که حکومت را در اختیار داشتند، ساده زیستی را رعایت می کردند؛ همچنین به سبب وضع زمان هم اگر بیش‌تر مردم در تنگ‌دستی و فقر بودند، باز ساده زیستی را رعایت می کردند. ولی هر گاه حکومت را در اختیار نداشتند و وضع عمومی معیشت مردم خوب بود، شیوه زندگی متوسط را در پیش می گرفتند. زهد و پارسایی به معنای پشت پا زدن به دنیا و دوری از مواهب آن نیست؛ بلکه به معنای اسیر نشدن و عدم دل‌بستگی به زرق و برق دنیا و عبودیت و دل‌بستگی به امور معنوی و تقرب به خداست. امام علی علیه‌السلام فرمود: زهد در دوجمله از قرآن آمده است2: «بر آن‌چه از دست شما رفته، اندوهگین نشوید و به سبب آن‌چه به شما داده است، شادمانی نکنید.» 3



پی‌نوشت‌ها:

1. محمد بن یعقوب کلینی رحمه الله، اصول کافی، ج6، ص442

2. ترجمه مرحوم محمد دشتی رحمه الله، نهج البلاغه، ص734، حکمت 439

3. حدید: آیه23

رستگار جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 18:39 http://saghiye-simin-sagh.blogsky.com

سلام
با عرض شرمندگی از غیبت صغری!
داریم با امتحانات کشتی می گیریم!
انشاالله به حول و قوه الهی همین روزا فیتیله پیچشون می کنیم!
البته با دعای خیر دوستان

به تماشای غروب خورشید٬ طلوعش هم اضافه کنید! مخصوصا کنار دریا! البته این فقره شامل حال سحرخیزان میشه!

علاوه بر درخت از دیوار بالا رفتن هم پیشنهاد می دم!

من با هدیه دادن هم خیلی حال می کنم! فکر کنم خودم بیشتر از طرف مقابل ذوق می کنم!

"زیر باران راه برویم."
یادم آید روز باران٬ توی جنگل های " گرگان "...

برنامه ریزی قبلی تو کارا خیلی خوبه ولی گاهی اتفاقات یه دفعه ای و بدون برنامه ریزی هم خیلی هیجان انگیز و شادی آوره!

در کل با همه موارد 100% موافقم!
-----------------
شب آرزوها الحق که شب زیبایی بود! به یاد همه دوستان هم بودم!
-----------------
در مورد پ.ن.2:
یاد خوارج به خیر!!!!




سلام و درود خدا

بسیار عالی... فکر بسیار خوبیه، مخصوصاً با قسمت "انجام عملیات بدون برنامه ریزی قبلی"بسیار موافقم!!!

شب آرزوها...چه شبی بود، جای شما و همه دوستان خالی ما حرم شاه عبدالعظیم(ع) مشرف شدیم، برگشتنی هم یه مثبت منفی اشتباه کردیم و نزدیک یک ساعت دور خودمون می‌چرخیدیم! خدا باهامون شوخیش گرفته بود!

تاریخ همیشه در حال تکرار هست...

سیدامیرحسام جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 19:18 http://www.shia-book.blogsky.com/

سلااام مجدد...

یه رفیق نامرد خوبی! توی دانشگاه داشتم که فارغ التحصیل شد و رفت. یه روایت برام خوند که فکر کنم مال پیغمبر (صلی الله علیه وآله) بود....
قریب به این مضامین که

فرموده بودند:
کسی رو که دوست داریدش زبانا بهش بگید.

من این کار رو از اون موقع سعی کردم انجام بدم و در این فقره برخورد دوستان هم برام جالب بوده!!!

گفتم نامرد بود که قرار شد این روایت رو با سند برام بیاره که گذاشت رفت شمال ولایتشون و ...


و در پایان رای ما....
کربلایی(البته در آینده ای نزدیک!)حاج مهندس سید محمد امین
(خنده)

امین جان دعا کن که امتحانا دارن میبرنمون روی پل!! این پل رو هم که دوستان عمران خوب نساختن(خنده) به خاطر همین هم ....
انشاالله که ضربه فنی نکننمون!

راستی دوستان می بخشن به خاطر غیبتامون!!

صبح نزدیک است و ...

سلام
این کامنتت رو می‌خوام چند وقت دیگه جواب بدم، شاید باید به کراماتت اضافه کنی! (به زودی منظورم رو میگم)

یاحق

ویرایش دوم جواب: به پست حدیدم که تا چند لحظه دیگه میذارمش نگاه کن (الآن 9 تیر ساعت 11:41 هست!)

س - ف جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:38 http://swan.blogsky.com

سلام امین خان

۱) مورد ۴۱) بستنی پیچ پیچی بخورین.
۲)دیشب کلی یادتون بودم.
۳) خدا همه مون رو هدایت کنه
۴) الههم عجل لولیک الفرج
۵) واسه پست قبلی تون ۳ بار کامنت گذاشتم که قبولش نکرد.
۶)امیدوارم این کامنت رو از ما قبول کنه
۷) بستنی پیچ پیچی فراموش نشود!!

سلام علیکم
1- میگم انگار کامل متن رو نخوندید، شماره ۲۵ رو مخصوص شما گذاشته بودم! :):):):)
2- شما لطف دارید
3- چقدر در این دوره زمونه این دعا رو نیاز داریم
4- باید اول می‌نوشتید...
5- این دفعه کار، کار اسرائیله!
6- بلاگ اسکای چی کاره هست، خدا باید قبول کنه، اینها همه وسیله هست!
7- دوباره شماره یک!

یاعلی

راضیه یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:20 http://www.judyabot.blogfa.com

سلام بر شما....
تو حال و هوای اون لذت های کوچیک زندگی بودم و داشتم به این مسئله فکر میکردم که بیشترشون در زندگی من هست و به همین خاطر همه به من میگن "همیشه خوشحال" یا گاها "کرم خوشحال"!!!!
که پی نوشت دومتون واقعا زد تو حالم....
واقعا وقتی آدم این چیزا رو میبینه ..... !
این همه بی احترامی....
از کسانی که ادعای دین داری دارند؟!!!!!!!!!
آیا این را در کتب دینیشان ننوشته اند؟!!!!
که خانه و کاشانه ی کسی را ویران نکنید
آبروی کسی را نریزید دیگر چه برسد به اینکه مرجع باشد!!!!!
واقعا نمی دونم چی باید بگم....

یا حق

طاها یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 http://www.aban8.blogfa.com

سلام
با شعر انتظار و دیگر هیچ در خدمتیم
اگه تمایل داشتین منو با نام " م.باران" لینک کنین و بفرمایید با چه نامی لینکتون کنم؟

علیکم السلام

فاطمه دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:32 http://ghazal2005a.persianblog.ir

سلام

من فقط با مورد ۲۳ مخالف بودم انگار ...

بسیار تاسف بار ... اما ای کاش تصاویر بیت آیت الله نوری همدانی رو هم میگذاشتید ... من احتمال منافقانه بودن این حرکت رو بیشتر از هر احتمال دیگه ای می دونم . به هر حال هستند کسانی که مایلند فضای کشور رو به سوی ناآرامی سوق دهند و با احساسات مردم بازی کنند ...

روزگارت باد شیرین ! شاد باش .

سلام از ماست
با کفش هم مشکلی هم نیست!

بعد از گذاشتن این پست اون خبر رو شنیدم و بسیار متاثر شدم، همون طور که گفتم اگه حرمت مراجع شکسته بشه باید منتظر نابود شدم خیلی از مرزها باشیم... همین مونده بود مراجع رو هم وارد بازی‌های کثیف سیاسی کنند...

شواهد و قرائن و فیلم‌های موجود چیز دیگری رو نشون میده... امان از حماقت... جداً کی به اینها دستور میده؟!

خوشحال شدم

یاحق

ع.ر.وطن دوست پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:47 http://123tamam.blogsky.com

سلام!

چطوری سید؟

اقا ادم باید خوش باشه! هرجوری که میشه! مخصوصا طوری که دوست هم خوشش بیاد!

حاجی ! باز هم با اون بنده خدا تماس گرفتی یا نه؟
نتیجه چی شد؟


در مورد پ.ن هم چی میشه گفت؟! زبونمون مو در اورد دیگه!

قربانت

یا علی

سلام ژنرال!
الآن که دارم جوابت رو میدم 8 تیر هست! قاعدتاً باید 2 روز دیگه ایران باشی، درسته؟

همون شب تماس گرفتم، مامانم یک ساعت باهاش صحبت کرد و قرار شد ایشون یک سری تحقیقات کنه و خبرش رو بده،هنوز که خبری نشده...

قربون دایی!
یامجیر

کاوسی پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 18:58 http://mighat61.blogfa.com

سلام بر اقا امین
سایتون سنگین شده برادر؟
این دو مورد برای من تامل برانگیز بود.
21- گاهی از درخت بالا برویم.
23- گاهی کمی پابرهنه راه برویم!.
با کدام پا؟
با پست جدید مغایرت های زمان ما به روزم

سلام آقای کاوسی عزیز
شرمنده‌ام به خدا، مسئولین دانشگاه صبح از خواب بیدار شده‌اند و بعد از یک خمیازه بلند 45 روز از وقت پایان‌نامه‌مون کم کردند!!! خدا ازشون نگذره!

کامنت‌تون خیلی برام تلخ بود، انشاالله خدا توی بهشت برینش براتون جبران میکنه...اون موقع ما رو هم فراموش نکنید...
میرسم خدمت‌تون

یاعلی

س.ح جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:15

سلاام

مورد ۲۵ رو در کل دوران دانشجویی رعایت کردم همیشه روز اخر که امتحانا تموم میشد حالا خوب یا بد واسه خودم یه جایزه میگرفتم...
ولی این ترم خیلی باید صبر کنم تا جایزه بگیرم ..نمیدونم باید چیکار کنم...
-------------------








سلام
احسنت،درستش همینه!
صبر برای چی؟!!! همین روال رو ادامه بدید

[ بدون نام ] جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:15

راستی گاهی وقتا اشک ریختن اون هم یه دل سیر حسابی حال ادم رو سر جاش میاره..

...

مهدی.م شنبه 5 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 00:19

سید جان
عیدتون مبارک
آقا من عیدی میخوام!
دیگه نمی شه مناسبتهای مختلف رو رد کردی عیدی ندادی
این یکی رو دیگه نمیشه!
عیدی زور میخوایم
دعامون کنین

علیکم السلام
ما که هر عید درب خونه‌مون بازه ولی کسی نمی‌یاد عیدیش رو بگیره!

"عیدی زور میخوایم" یاد "کیوون" برره افتادم! :):):):)

د سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 20:57

سلام.
اول میخواستم حرف قبلی ام را کامل کنم؛ و اینکه به نظرم حکایت کمی با موقعیتی که من توضبح میدم فرق داره. حرف از اولویت ها بزنم و تعریف خیلی از لذات مرتبه بالا که در دید خیلی ها جای خودشو نداره و میتونه بدست بیاره(برای عوام نه خواص!) و ....( حکایت/روایت خیلی خوبی بود.)
ولی با عبارت «زهد و پارسایی به معنای پشت پا زدن به دنیا و دوری از مواهب آن نیست؛» کاملاً روم کم شد. ای بابا! پشت پا زدن به دنیا...!!!!!!(تازه اون تعبیر امام که دیگه هیچی!)
یعنی حرفم اینقدر بوی تحجر میده؟ :)

سلام مجدد
تحجر؟ استغفرالله!
من اتفاقاً بینش شما رو خیلی می‌پسندم... طرز تفکر شما(که توی پست‌های اخیرتون یه چیزهایی ازش فهمیدم) به همه زندگی آدم رنگ و بوی دیگری میده...ولی باز هم فکر می‌کنم اگر این دو قضیه رو در عرض هم ببینیم خیلی بهتره! زندگی عادی ما با تمام کارهای روزمره و عادی‌مون تناقضی با "اون آرمان بلند" نداره... حداقل این اعتقاد منه!

یاعلی

رستگار سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 21:50 http://saghiye-simin-sagh.blogsky.com

سلام

بالاخره (!!) الایام المبارکه الامتحانیه تموم شد!
و بنده به روزم...

سلام
من دیروز اومدم به وبلاگ‌تون سر زدم ولی متاسفانه هنگام کامنت گذاشتن با شمه‌ای از قدرت خدا مواجه شدم!!!
نمی‌دونم چرا وقتی "نظرات" رو میزنم عوض صفحه نظرات، توی یک صفحه جدید دوباره صفحه اصلی وبلاگ‌تون باز میشه!!! توی چند تا پست تست کردم و باز به همین مشکل برخورد کردم، انگار قالب جدیدتون به رایانه من نمی‌سازه!

هدی چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 13:12 http://elmoservat.blogfa.com/

سلام
ممنونم بابت پست خوبتون...
در مورد پی نوشت هم با کامنت گذار اول (آقای داود) موافقم...
التماس دعا

سلام و رحمت خدا
خواهش می‌کنم

موفق باشید

رستگار چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 13:47 http://saghoye-simin-sagh.blogsky.com

سلام دوباره! نه سه باره!

به گیرنده های خودتون دست نزنید!
مشکل بخش نظرات از تنظیمات وبلاگ بنده بود!‌حل شد! تشریف بیارید خوشحال می شیم!

یا حق

سلام
دیگه داشتم به رایانه خودم شک می‌کردم!
میرسیم خدمت‌تون

چند دقیقه بعد: این دفعه میگه رسماً چنین وبلاگی در سیستم بلاگ اسکای موجود نمی‌باشد!!!

نه... وایستید...درست شد... تقصیر خودتونه که توی کامنت‌تون لینک رو اشتباه تایپ کردید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد