الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

روز چهادهم

برای هر روز خداوند را به یکی از نام‌هایش نیایش می‌کنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف می‌خوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزه‌داران به درگاه او...

روز چهاردهم ماه مبارک رمضان

یا من فی القبور عبرته (ای آنکه عبرتش در قبرهاست) : روندگان الی‌الله از پند گیرندگانند. فراموش‌شدگان صاحب دست و دیده، در قبرهای پر آزمایش،آرمیده‌اند تا پند دهند پند‌دهنگان را از استخوان‌های خلق شده‌ی پوسیده. و همچنین است که در قبرها، بدن‌ها و شکل‌های برزخی است، پندی است که این گورها، معبرهایی هستند که کس بر آن نمی‌ایستد و اثر نمی‌گیرد مگر آن پند گیرد از خالق آغازین که رجعت همه به سوی اوست...

***

جزء چهاردهم: ای بسا آنان که کافری کردند ،آرزو کنند مسلمان می بودند.(2)

رهایشان کن بخورند وبهره‌مندی کنند وآرزو سرگرمشان کند ،زودا که بدانند.(3)

فقط شهر هایی را هلاک کردیم که حکم معلومی داشتند.(4)

هیچ امتی نه از مرگ خود پیش می افتد ونه پس.(5)

وگفتند آی کسی که کتاب بر او نازل شده است،هان که تو دیوانه ای.(6)

چرا فرشتگان را برایمان نمی آوری،اگر از زمره ی راستگویانی؟(7)

فرشتگان را تنها با حق فرو می فرستیم،و آنگاه دیگر مهلتی نخواهد بود.(8) (؟)

***

پسرم! بیش از تحمل خود، بار مسئولیت‌ها را بر دوش منه که سنگینی آن برای تو عذاب‌آور است. اگر مستمندی را دیدی که توشه‌ات را تا قیامت می‌برد، و فردا که به آن نیاز داری به تو باز می‌گرداند، کمک او را غنیمت شمار و زاد و توشه‌ات را بر دوش او بگذار.... (بخشی از نامه امیرالمومنین(ع) به فرزندش امام حسن (ع))

پ.ن: این جملات حضرت برای من که خیلی عجیب بود، تا حالا این طوری به قضیه نگاه کرده بودید؟!

***

گور دهان خاک است انگار که باز می‌شود و جسم بی‌جان آدمی را می‌بلعد. یا مثلاً دروازه‌ای که ناگزیر است و هر کس باید از آن بگذرد.آدم وقتی از قبرستان عبور می‌کند، انگار فهرست اسم‌های آنها را که از این دروازه گذشته‌اند پیش رویش باز کرده‌اند. فهرستی که هر روز نام آشنایی و هر لحظه نام‌های نویی به آن اضافه می‌شود. هر کس را که آدمی فکرش را کند در این فهرست هست؛ از قصاب و بقال و پینه‌دوز تا معلم و بازیگر و خواننده، پیر و طفل و کودک و جوان و نوجوان، حکیم فرزانه و عام نادان پریشان روزگار، نظامی و وکیل و وزیر و روحانی، تا مردم خیابان. و چه پرت است کسی که فکر کند این دروازه‌ی به سوی تو بر او باز نخواهد شد. آدم اگر دقت کند، گورستان دفتر عبرت است...

***

خدایا!

ما را خدمت‌گزار دینت قرار ده، و نه دینت را خدمت‌گزار ما!


نظرات 2 + ارسال نظر
س م ا چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 21:26

تبریک
التماس دعا

سلام
خوش آمدید

ملتمس دعا هستیم

یاعلی

شافی چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 23:20 http://hovalshafi.persianblog.ir

سلااااام
اینجا بسیار زیبا و دلنشین شده دوست من
تبریک
خیلی وقت بود نیومده بودم
شرمدنه
ایده ی بسیار عالییه..واقعا حرکت لطیف و قشنگیه
حالا من که دیگه دارم میرم خوابگاه و نت ندارم چه طوری باقی ماه و بحونم!!؟؟
کلام مولا هم دلربا بود.ممنون
سلامت باشید و موفق
بر حق و با حق

سلام
احوال شما؟!

تبریک متقابل جناب شافی!

خونه خودتونه، مختارید هر وقت دوست داشتید بیائید!
جالبه که خوابگاه دانشگاه اینترنت نداره، توی ماه مبارک برای این هم باید دعا کرد.
سخنی که امروز نوشتم برای من خیلی عجیب بود...

برقرار باشید
یامهدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد