الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

72- به درود ابواسحاق...

به درود ابواسحاق... به درود...



بالاخره سریال «مختارنامه» تموم شد. به شخصه برای من مختارنامه یک سریال صرف نبود؛ فرصتی بود برای تفکر درباره خیلی از مسائل؛ دین‌داری،تبعیت از امام،حکومت اسلامی، ریا و تزویر، درهم آمیختن حق و باطل و ...

با شروع هر قسمت گویی پرت میشدم به میان یکی از پرعبرت‌ترین بازه‌های تاریخی.می‌تونستم ببینم در بزنگاه‌های تاریخی نتیجه تصمیمات سرنوشت‌ساز افراد (چه سفید، چه سیاه و چه خاکستری) چی میشه و حتی اون شرایط رو با حال و روز این دوره و زمونه مقایسه کنم؛ و البته به نتایج جالبی هم می‌رسیدم! شاید مهم‌ترین درسی که مختارنامه برای من داشت این بود که تا لحظه آخر باب امتحان الهی بازه و معلوم نیست عاقبت به خیر میشی یا خیر،قسمت آخر آئینه تمام نمای این قضیه بود. شما چه درس‌هایی از این سریال گرفتید؟

راستی،مطلب زیر بخش‌هایی از مطلبی با عنوان «مختار در دل و دیده و زبان معصومین» در مجله «آیه» موسسه همشهری هست.انشاالله که استفاده کنید و نثار روح مختار فاتحه‌ای نثار کنید.

 

یک روز امام علی پسر کوچکی را بر زانویش نشانده بود و با محبت به سرش دست میکشید میگفت :یا  کیس ، یا  کیس  یعنی ای زیرک ای باهوش . بعد لقب این بچه شد کیسان یعنی باهوش مختار تا آخر عمر با همین لقب شناخته شد . حضرت علی قیام مختار را وعده داده بود مدت ها قبل گفته بود " به زودی پسرم حسین کشته میشود ولی طولی نمیکشد که جوانی از قبیله ثقیف قیام میکند و از  ستمکاران انتقام میگیرد "

 

امام حسین روز عاشورا برای لشگر کوفه و شام صحبت کرد ایشان فرمودند  : خدایا جوان ثقفی را به شان مسلط کن که کاسه تلخ مرگ را به شان بچشاند و از هیچ کدام از قاتلان ما نگذرد . بزند و انتقام مرا و دوستان مرا و خانواده مرا و شیعیان را بگیرد ... دیری نبود دعای امام مستجاب شد ...

 

مختار سر ابن سعد و عبدالله زیاد را برای محمد حنفیه فرستاد او نیز سر را برای امام سجاد فرستاد ... پیک مختار رسید دید امام سجاد کنار سفره نشسته و همه مردم دور سفره او جکع سهستند و غذا میخورند ... پیک خبر داد که حامل سر این دشمنان خدا هست  از سوی مختار .. امام نگاه کردن و فرمودند : خدا را شکر ... وقتی مارا بردند پیش ابن زیاد داشت غذا میخورد و سر پدرم جلویش بود دعا کردم که خدا زنده نگه ام دارد تا سر پسر زیاد را موقع غذا خوردن ببینم خدا را شکر که دعایم مستجاب شد . امام بار میوه ها را بین مردم پخش کرد و هیچکس امام را خندان ندیده بود جز همان روز ...  

 

وقتی سر ابن سعد و ابن زیاد را برای امام سجاد فرستادند حضرت سجده شکر به جای آورد و فرمودند : خدا جزای خیر دهد به مختار که انتقامم را از دشمنانم گرفت . اگر هیچ خوبی در کارنامه مختار نباشد همین جمله کوتاه امام سجاد باز هم آدم خوشبختی  است ....

 

روز عید قربان در منی امام باقر (ع) توی خیمه اش نشسته بود که پیر مردی وارد خیمه شد و سعی میکرد دست امام را ببوسد که موفق نشد ... امام پرسیدند که هستی ای پیرمرد ... گفت من ابوالحکم پسر مختارم ! امام تا او را شناخت در کنار خود جایش داد و احترامش کرد ... سپس او از امام پرسید مردم میگویند پدرم دروغ بوده ولی هر نظری که شما بدهید میپذیرم ... حضرت تعجب کردند و فرمودند : سبحان ا... پدرم مهریه مادرم را از پولی که پدر تو فرستاد بود ، داد . مگر او خانه های خراب ما را آباد نکرد ؟ مگر او قاتل قاتلین ما نبود ؟ مگر او خون خواه ما نبود ؟ خدا پدرت را رحمت کند او حق ما را گرفت و منتقم ما بود ..

 

نظرات 11 + ارسال نظر
ناشناس شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:23

ممنون از مطالب زیباتون-ولی یه سوال
امام سجاد (ع) هم از تبار همان علی (ع)است که برای قاتل خود شیر فرستاد پس نباید از دیدن سر بریده سر سفره خشنود شده باشند.لطفا در مورد مطالبی که مینویسید به منابع محدود بسنده نکنید

سلام دوست عزیز
ممنون از اینکه تشریف آوردید؛ حق با شماست و من هم همیشه دوست دارم یه مطلب کاملاً مستند و واقعی رو ببینم ولی توی این مورد خاص من فکر می‌کنم خیلی هم قضیه غیرمنطقی نیست. به نظر میرسه در زمان گذشته آوردن "سر" یک دشمن بعنوان مدرکی برای کشته شدن او بوده و مفهوم کنونی رو که بسیار غیرانسانی ازش برداشت میشه رو نداشته. بسیار میبینیم که در داستان‌های تاریخی بریدن سر امری کاملاً عادی و مرسوم بوده. بنابراین "به نظر من" واقعیت این داستان دور از ذهن نیست. کما اینکه در خیلی جاها ما این داستان رو شنیده‌ایم و خوانده‌ایم.

باز هم ممنون
یاحق

مهرگان یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:02 http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام
خوب هستین حاج آقا؟
کاش از اون عکس قشنگه استفاده میکردین که شهادت مختار رو در کنار مقتل حضرت علی (ع) به تصویر میکشه

مختار نامه تموم شد ... حالا چیکار کنیم؟؟فکر کنم دیگه باید تلویزیون رو تعطیل کرد

چقدر حیف حیف حیف که صحنه های حضرت ابوالفضل(ع) سانسور شد

http://www.farheekhtegan.ir/content/view/27055/74/

سلام
خیلی ممنون و متشکر
راستش همین قصد رو داشتم ولی متاسفانه تا موقع نگارش پست سایت مختارنامه عکس‌های قسمت آخر رو نذاشته بود، حالا که اومده جایگزین می‌کنم!
واقعاً حیف شد این سریال زیبا تموم شد...
این کفن‌پوشان گاهی وقت‌ها کارهای درست رو هم خراب می‌کنند
التماس دعا

من یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:33

وقتی میبینم کسی انقدر متفاوت می بینه و می نویسه لذت می برم
عالی بود

سلام

راضیه یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 20:07 http://www.judyabot.blogfa.com

سلام

چقدر این عنوانی که انتخاب کردید و عکسی که زیرش گذاشتید ، به هم میان و تاثیر گذار و زیبا هستن!

بدرود ابواسحاق!

باهاتون موافقم!...قسمت آخر مبین این مطلب بود که ما همواره مورد آزمایش قرار میگیریم!

خلاصه اینکه این سریال مکتبی بود واسه خودش!
منم واقعا ازش یاد گرفتم و کلی در موردش فکر کردم!

بابت این بخش آخر هم ممنون!
هیچ کدوم رو تا بحال نشنیده بودم
خیلی استفاده کردم

خسته نباشید
التماس دعا

سلام
ممنون از لطف‌تون
جا زدن افراد و به خصوص اون سردار سپاه مختار در قسمت آخر خیلی درس داشت...فکر کنید، طرف این همه سال در رکاب حق شمشیر زده و جهاد کرده و در آخر کار این طور همه رو به باد بده...پناه می‌بریم به خدا!

خیلی دوست دارم یک بار دیگه از اول و این بار با ظرافت بیشتر این سریال رو ببینم.

انشاالله که منابعش معتبر بوده باشه!

دعا بفرمائید
یاعلی

سعید دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:55

سلام امین جان
ماه رمضان بر تو مبارک باشه ایشالا

یه سواله برام! این مطالب آخر، میتونه با مختصات زین العابدین (ع) سازگار باشه؟ خدا میدونه!

یه حدیث هم هدیه دارم برات، اس ام اسی تقدیم می کنم.

انجام وظیفه بفرمایید منو هم دعا کنید!!!
مخلص

سلام رفیق قدیمی!
تو هم ماه رمضون پر خیر و برکتی در پیش رو داشته باشی
در جواب کامنت اول نظرم رو راجع به این موضوع گفتم،به هر حال ردیابی این چیزها کاری تخصصی هست که در حیطه امثال من نیست ولی خب این مطلبی هست که من از اینور و اونور زیاد شنیدم(هر چند دلیلی بر صحتش نیست). به قول تو "خدا میدونه!"

مرسی عزیز
وظیفه!

M.M دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:08

سلام خوبید آقا سید
ماه رمضان مبارک باشه انشالله
من نرسیدم م ختارنامه رو ببینم یعنی شاید 3قسمت رو دیدیه باشم اون هم پراکنده
توی این ماه دعامون کنین

سلام
ممنون،همچنین بر شما
از دست‌تون رفته پنس،بهترین سریالی تاریخ صداوسیما بود...

محتاج دعا هستیم
یاحق

کاوسی دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:25 http://mighat61.blogfa.com

سلام بر امین عزیز
متاسفانه قسمت اخر را فرصت نکردم ببینم
من فقط مقید بودم از میان این همه سریال فقط مختارنامه را ببینم.
حلول ماه مبارک رمضان بر شما مبارکباد
شاد باشید

سلام آقای کاوسی
زیارت‌تون قبول،انشاالله که حسابی استفاده کرده باشید.
واقعاً سریال زیبایی بود،منم مثل شما فقط همین سریال رو میدیدم.

انشاالله همه‌مون بعد از این یک ماه چند درجه‌ای پیش خدا ارزش‌مون بیشتر بشه

یاحق

پریسا دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 23:46 http://http:/vahhm.blogfa.com

سلام

حال شما؟

آقا امین آدما می خونند،می بینند،فکر می کنند،اما

به همون نتیجه ای میرسند که از قبل تو ذهنشون

الگو بوده فقط شاید یه کم پررنگ تر یا کمرنگ تر

بشه.همین.تغییری هم در کار نیست!!

به امید حق!!!

سلام
ممنون از احوال پرسی‌تون،انشاالله شما هم خوب باشید

همیشه هم این طور نیست.اگه تعصب نداشته باشیم خیلی از مشکلات‌مون حل میشه.گیرمون همین تعصب هست! البته من خیلی‌ها رو دیدم که واقعاً با قضایا منطقی برخورد می‌کنند و اگه بفهمند اشتباه می‌کنند برمی‌گردند.

برقرار باشید.

پ.ن: خیلی دیگه باید منتظر به روز شدن وبلاگ‌تون باشیم؟!

شافی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:15 http://hovalshafi.blogfa.com

سلام رفیق
خوبی ان شا الله اخوی؟
اینو جدا دارم میگم اینجا همیشه برای من یه حالو هوای متفادت داشته
لذت میبرم وقتی میبینیم جناب مهندس انقدر معتقد و اهل دله
ان شا الله روز به رزو ایمانت قوی تر بشه

این ماه عزیز شما روبه خداا یادت نره ما رو هم دعا بکنی!
این پست خیلی غریب بود برای من...
نوشته هات خیلی دلم رو سوزوند....
زیارت محراب ابوتراب نصیبت اخوی
ان شا الله
یا علی

سلام شافی
به مرحمت شما،مومن همیشه باید حالش خوب باشه

شرمنده میفرمائید،این طوری‌ها هم نیست.از این دعاهای قشنگ برامون بکنید.

تا حالا قسمتم نشده... خدا کمکم کنه لیاقتش رو پیدا کنم... هر کسی رفته مجنون بررگشته...درست مثل خونه خدا...

ماهی پر از رشد معنوی رو براتون آرزومندم.شما هم ما رو از دعای خیر فراموش نکنید.

علی یارمون

حسین فاطمی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:36

با سلام خیلی با صفایی
خدا مختار را عوض خیر بدهد ان شاء الله وعده ما همگی مسجد کوفه سر قبر مختار

سلام یار غار ما!
انشاالله...

س.ح پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:30

سلام
لذت بردیم اطلاعات دلچسبی بود
ممنون

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد