الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

74- رمضان و درس‌هایش...

    1- دوستی به شوخی می‌گفت:«سعی کن هیچوقت موقعی که روزه هستی خرید نری؛ چونکه یکدفعه می‌بینی ای دل غافل! دو سه برابر مبلغی که قصد داشتی خرید کردی! چشمت به هر چیزی که میفته هوس میکنی و میخری به این امید که بعد از افطار بخوری ولی بعد از افطار می‌بینی که دیگه به هیچ کدوم میل نداری و همه‌شون میمونه توی یخچال...». چند دقیقه‌ای داشتم به حرفاش فکر میکردم. راست میگفت،این تجربه رو من هم داشتم و گمان میکنم همه شما هم همین طور باشید. اگه خوب دقت کنیم می‌بینیم که هر چیزی که توی این دنیای مادی وجود داره همین گونه هست؛ برای رسیدن بهش له‌له میزنی ولی وقتی بهش رسیدی و عطشت فرو نشست انگار نه انگار که وجود داشته. درست برعکس مسائل معنوی؛ اون هم با یه شرط؛ «حضور قلب». تا وقتی قلبت حوصله داره و «رو میکنه» هیچوقت سیراب نمیشی ولی وقتی قلبت پشت میکنه زود خسته میشی و میخوای زود تمومش کنی. انگار خدا این شرط رو گذاشته تا هر کسی این لذت رو نچشه و اگر هم لحظه‌ای چشید و دوباره به حال قبل برگشت یادش بمونه این چیزها «بها» داره. این ماه و روزه‌هاش کلاس درس‌های خدا برای ما هستند تا کمی فکر کنیم و «چه اندکند عبرت‌گیرندگان».

   2- حتماً این جمله معروف امام حسین(ع) رو شنیدید(و البته گمان می‌کنم در نهج‌البلاغه با همین مضمون از قول امیرالمومنین(ع) هم نقل شده) که فرمودند:« همانا عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى کنند که آن یک معامله و تجارت خواهد بود و عده‌اى دیگر از روى ترس خداوند را عبادت و ستایش مى کنند که همانند عبادت و اطاعت نوکر از ارباب باشد و طائفه اى هم به عنوان شکر و سپاس از روى معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستایش مى نمایند؛ و این نوع، عبادت آزادگان است که بهترین عبادات مى باشد.1» این روزها که فرصت بیشتری هست که پای منبر بشینم احساس می‌کنم که ماها (نوعی!) شدیم جزو دسته اول و حسابی تاجر شدیم! خودتون این دفعه که رفتید پای یک سخنرانی دقت کنید؛ هر عملی که ذکر میشه بلافاصله میگند اگه این کارو انجام بدید اینقدر ثواب می‌برید؛ از وارد شدن قطعی به بهشت گرفته تا هزاران حج مقبول و روزه پذیرفته شده و ... . اشتباه نشه! قصدم این نیست که این چیزها رو رد کنم؛همه اینها درسته ولی شرایطی داره که مهم‌ترینش موانع وجودی خودمون هست. با این حال این جوایز(!) مهم‌ترین عامل حرکت ما شده... دعا میکنم انشاالله همه‌مون چشم‌مون رو بازتر کنیم و با دیدن حقیقت این اعمال، اون رو فقط برای «خودش» انجام بدیم و بس!

    3- می‌بینید به چه سرعتی داره میگذره...؟! وظیفه‌تون فراموش نشه!

 

(1):تحف العقول: ص 177و بحارالأنوار: ج 75، ص 117، ح 5

 

نظرات 8 + ارسال نظر
س.ح دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:18

سلام
چند وقتی هست دارم به این فکر میکنم بدون بهانه دوست داشتن خدا چه شکلیه
اصلا شده تا حالا بدون این که نیازی بهش داشته باشم رفته باشم در خونش
واقعا ماها بر اساس عشق زندگی میکنیم یا نیاز؟
........
ربط داشت به مطلب شما[؟:S005:]
........
.........
دعاگو هستیم

سلام
ربط از این بیشتر؟!
توی قرآن خدا در چندین جا گویا از انسان گله می کنه که چرا وقتی در سختی هستی رو به سوی من میاری و وقتی سختی رو ازت برمیدارم دوباره برمیگردی به اون چیزی که بودی(به تعبیر قرآن کافر میشیم!). این نشون میده این قصه سر دراز داره... شاید برای اینه که ماها تا چیزی رو نبینیم و لمس نکنیم سخت باورش می کنیم...نمیدونم!

همین رو برید جلو!

حق نگهدارتون

س.ح دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:20

ااا

شافی دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 21:27 http://hovalshafi.blogfa.com

دیدی وقتی یک نفر راهی کربلاست چطور بیحال و بی جان و بی دل میشوی میروی تکیه میدهی به دیوار نگاهت را میدوزی به پنجره ی اتوبوس التماس میکنی یکی یکی شان را که سلام من بیچاره را هم ......دیدی وقتی یک نفر از کربلا برمیگردد چطور میروی گرد و غبار روی لباسش را اهسته آهسته میروبی و به چشم میکشی و میبوسی و میبویی و ذل میزنی در چشمهایش که حالا خیلی با آن چشم های هفته ی پیش فرق دارد...حالا این رفیق ما چند روزی میشود برگشته و هنوز شب ها سرش روی دامن اقاست..هنوز شب ها نگاهش را میدوزد به بیرق ارباب و رقص ان بیرق در نسیم شبانگاهی کربلاست که میخواباندش......حاضرید بساط دیوانگی شب جمعه ی این هفته مان را ببریم در خانه ی کربلایی علی اکبر؟

هل من ناصر؟؟

سلام

... (سه نقطه‌های من همیشه دنیایی حرف توشون هست)

"هل من ناصر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟"

من سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:50

سلام آقای امین
متن زیبایی بود- من رو یاد این جمله انداخت: روزه انقلابی علیه ذات و عادت ها است . و شکستن حریم «نمی توانم».

ازتون می خوام تو این ماه عزیز من رو دعا کنید-چون بیماری عجیبی به قلبم افتاده.

سلام
احوال شما؟!
ممنون از جمله زیباتون،فقط نگفتید مال کی هست!

میگند یکی از ریشه‌هایی که گمان میره کلمه "انسان" ازش اومده باشه "نوسان" هست.یعنی ذات انسان‌های عادی نوسان بین حال خوش معنوی و بی‌حالی زمینی هست! خیلی سخت نگیرید. این ماه ضیافت‌الله برای صیقل دادن روح هست.انشاالله همه‌مون خوب ازش استفاده کنیم.

پ.ن:دید و بازدید وبلاگی توی فضای مجازی رسم قشنگیه، اگه وبلاگی دارید خوشحال میشم درج کنید.

هدی سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 23:00 http://elmoservat.blogfa.com

سلام آقا سید
من به شخصه فکر میکنم خیلی راه دارم که به عبادت آزادگان برسم...
دست شما درد نکنه بابت پست پرمعنایی که زدین.
بله بسرعت داره میگذره...ان شاءالله بعدش افسوس نخوریم.
وظیفتون احیانا دعا در حق شما نیست؟
اگه اینجوری هست که من میگم شما هم وظیفتون فراموش نشه لطفا..چون شما وظیفتون بهتر جواب میده
یا علی

سلام
می‌تونید این رو به خیلی از ما هم بگید!
این وظیفه همه ماست... باید سعی کنیم به نحو احسنت(!) انجامش بدیم!
وظیه من بهتر جواب میده؟! اینو دیگه باید از خدا بپرسید!

برقرار باشید
حق نگهدارتون

راضیه چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:07 http://www.judyabot.blogfa.com

درود!

تا حالا از این بعد به قضیه نگاه نکرده بودم!
جالب بود...

اگه نماز فقط یه سری حرکت و لفظ باشه ، میره در رده ی اعمال دنیایی و خستگی و روزمرگی میاره!

تکرار چندباره ی یه سری حرکات ثابت ، در روز ، هیچ جذابیتی نداره و انسان رو تازه از خدا دور میکنه!

برای همین یه عده به ظاهر روشنفکر میان و به جای احکام دین ، یه سری راهکار های جدید برای رسیدن به خدا پیشنهاد میدن!

ولی نماز با حضور قلب ادمو خسته نمیکنه هیچ، سیر هم نمیکنه!!
و آدم اصلا دلش نمیاد از پای سجاده جنب بخوره!
واقعا همچین چیزی هست ...
و حضور قلب عظمت انکار ناپذیری به همه احکام دین میده!
واقعا که درک لذت عبادت ، به قول شما "بها" داره!

دعا گوییم و التماس دعا هم داریم!
یا حق

سلام
همیشه گفتم باید دوربین‌مون رو بچرخونیم و از زاویه‌ای جدید به مسائل نگاه کنیم.
همین طوره،خود خدا هم به صراحت در قرآن میگه که صبر و نماز جز برای خاشعان بسیار سنگین هست(وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشعِینَ)

"دعا گوییم و التماس دعا هم داریم!" احسنت!احسنت!

حق یارتون

[ بدون نام ] چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:50

سلام
طاعات قبول باشه اقا سید
امروز گمونم سالروز سقز به یادموندنیتون هست
انشالله دوباره تکرار شه
ما رو هم دعا کنید

سلام
بله،همین طوره...هر سال باید براش جشن تولد بگیرم!
این دعاتون رو خیلی دوست دارم...انشاالله

محتاج دعا هستیم
یاحق

پریسا چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 20:39 http://vahhm.blogfa.com

سلام
احوال شما؟

منو یاد یکی از خاطرات فراموش شده نوجوونیم انداختید.......
راهنمایی که بودم خیلی وقتا وقتی کلاسامون تایم بعد از ظهر بود قبل افطار تو راه مدرسه میرفتم از شیرینی فروشیه محلمون کاکائو تخته ای میگرفتم....... وای که چه قدر می چسبید!!!

نمی دونم در نظر خدا عبادتی که برای بهشت باشه یا ترس از خدا چه قدر ارزش داره اما من که تو کتم یه همچین عبادتی نمیره.شخصا ترجیح میدم عبادت نکنم تا اینکه به خاطر یه همچین اهدافی وقت خدا رو بگیرم.............

راستی بالاخره وبلاگمو آپ کردم.منتظر حضورتون هستم.

حق یارتون





سلام
ممنون،انشاالله شما هم خوب باشید
کاکائو چه تخت باشه چه غیر تخت واقعاً از نعمات خاص خداست

وقت خدا رو بگیریم؟! شوخی می‌کنید! اون عاشق ماست...

الآن میرسم خدمت‌تون
یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد