الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

107- نعمت‌های فراموش شده...

یک صبح بسیار زود، وقتی شهر هنوز بیدار نشده و تو، داخل اتوبوس خلوت BRT خط چهار، اتوبان چمران رو پایین می‌روی، فرصتی برای دیدن چیزهایی هست که توی شلوغی و روزمرگی چند ساعت بعد گم میشند و فراموش! اتوبوس با سرعت به مسیرش ادامه میده و ساختمان‌هایی که همگی تاریک و با چراغ‌های خاموش و «ساکنانی غرق خواب» هستند، منظره تکراری مسیر... اما از جلوی بیمارستان میلاد که رد میشی به ناگاه صحنه عوض میشه؛ چراغ‌های روشن اکثر اتاق‌های بیمارستان و حجم زیاد  ماشین‌های پارک شده در اطراف بیمارستان نظر آدم رو به خودش جلب میکنه. یک لحظه به این فکر میفتی که میشد به جای اینکه اینجا، روی صندلی راحت اتوبوس نشسته باشی، چند صدمتر آنورتر روی تخت بیمارستان باشی و در حال آه و ناله... میشد با نگاهی سرشار از نگرانی نظاره‌گر  عزیزت باشی که در حال درد کشیدن هست و تو هیچ نمی‌توانی بکنی... میشد مشغول گز کردن وجب به وجب شهر  باشی دنبال یک آمپول لعنتی... میشد...  اما الآن تو اینجا هستی و در این فکر که امروز به کدام کار روزمره‌ات برسی... بعضی اوقات اینقدر غرق زندگی هستیم که فراموش می‌کنیم خدا چقدر به‌مون لطف داره، چقدر هوامون رو داره و چقدر دوست‌مون داره! این صحنه‌ها تلنگری هست که فراموش نکنیم که داشته‌هامون خیلی بیشتر از نداشته‌هامونه...شاید این جوری کمتر سر خدا غر بزنیم و بیشتر بگیم: خدایا شکرت!

پ.ن: میلاد پیامبر رحمت(ص) و امام صادق(ع) مبارک! بعضی از این پیامک‌های تبریک که این روزها دریافت می‌کنم، مظلومیت مذهب‌مون رو عیان می‌کنه... مذهبی که بعضی از پیروانش، امام ششم رو «بنیانگذارش» میدونند!!!   

نظرات 8 + ارسال نظر
سید سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 21:35

سلام پسرعمو
حال شما؟
آقا چه خبرا؟
راستی عیدت مبارک
آقا تموم شد درس؟ میخواهیم بیاییم سر کلاست استاد...

واقعا نعمت های فراموش شده عنوان برازنده ای هست!!

صبح نزدیک است و ...

السلام علیک یا ابنالعمی!
سلامتی، امن و امان، شکر! شما چطوری؟
درس که ...واحدها تموم شده مونده اصل کاری که پایان نامه باشه

انشاالله که صبح نزدیک باشه... دیگه طاقت ها داره تموم میشه

سعید چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:09

باز هم سلام و رحمت خدا بر تو
اینکه دیروز دیدمت، هرچند کوتاه، یکی از اون نعمت های فراموش نشده است برای ما الحمدلله
ولی متاسفانه یادم رفت ازت خداحافظی کنم.

سلام و رحمت خدا بر تو!
دوستی با تو از نعمت های خاص خدا بر ماست!
خداحافظی همیشه هم خوب نیست، انشاالله جمعه میبینمت

یاعلی

حسینى یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 23:24

رویکرد این پست در مواجهه با خدا حداقلى نیست؟
سلامتى براى رسیدن ب روزمرگى ادم را ب شعف وامیداره؟
خوش ان صاحب دلى ک گوید
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم انچه را جانان پسندد

سلام
منظور من از اون جمله چیزی نبود که شما برداشت کردید. منظور این نبود که خدا رو شکر، الآن سالمم و میتونم به کارام برسم!
کل این پست رو میشه در این جمله خلاصه کرد:"این صحنه‌ها تلنگری هست که فراموش نکنیم که داشته‌هامون خیلی بیشتر از نداشته‌هامونه"

برقرار باشید

کاغذ و قلم پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:05 http://penandpaper.persianblog.ir

الحمدالله علی کل حال

سلام
الحمدلله...

ترنم چماق جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:57 http://esterhaam.blogfa.com

سلام مطلب جذاب و تاثیرگذاری بود .مشعوف شدم یهویی روی آدرس وبلاگتون کلیکیدم...واقعا ما خیلی ناشکریم

سلام
بزرگوارید

ملکوت ۸ دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 22:42 http://51372.blogfa

سلام...خداقوت بزرگوار...وبلاگ ملکوت هشتم شما را به یک نگاه دعوت می کند...منتظر حضور و نظراتتان هستم.در صورت تمایل به تبادل لینک اطلاع دهید

سلام...

سپهر چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 18:32

امین عزیز، نعمت دوستی با تو از ان نعمت هایی است که همواره شکر آن بودم و به لطف خدا شلوغی روزگار من رو غافل نکرده که به عکس هر چه بیشتر میگذره به ارزش آن بیشتر پی میبرم .

سلام سپهری!
نمیدونی چقدر خوشحال شدم کامنتت رو اینجا دیدم
من هم مثل تو...دور بودن این خوبی ها رو هم داره!

منتظر شنبه هستم...

کاغذ و قلم سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 22:49 http://penandpaper.persianblog.ir

یک ماه شد٬ نمی نویسید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد