الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

برای هر روز خداوند را به یکی از نام‌هایش نیایش می‌کنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف می‌خوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزه‌داران به درگاه او...

روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان

یا من یسبح الرعد بحمده (ای آنکه رعد به حمدش تسبیح می‌کند) : در قرآن فرموده است که"ْهیچ شیء نیست جز آنکه به حمدش او را تسبیح می‌کند اما شما تسبیح ایشان را به اندیشه و فهم نمی‌آورید." و این شیء چه انسان باشد چه هر مخلوقی جز انسان. هر موجودی، به آن سبب که هست جنبه‌ای از جلوات جمال و جلال را باز می‌تاباند و این، تسبیح هر موجود است بای خداوند متعال. پس آنگاه که در میان صدای قطرات باران، رعد می‌غرد هیچ نمی‌کوید جز سبحان‌الله...

***

جزء بیست و نهم: (انسان شک در معاد ندارد) بلکه او مى‏خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر گناه کند! (5)

(از این رو) مى‏پرسد: «قیامت کى خواهد بود»! (6)

(بگو:) در آن هنگام که چشمها از شدت وحشت به گردش درآید، (7)

و ماه بى‏نور گردد، (8)

و خورشید و ماه یک جا جمع شوند، (9)

آن روز انسان مى‏گوید: «راه فرار کجاست؟!» (10)

هرگز چنین نیست، راه فرار و پناهگاهى وجود ندارد! (11)

آن روز قرارگاه نهایى تنها بسوى پروردگار تو است؛ (12)

و در آن روز انسان را از تمام کارهایى که از پیش یا پس فرستاده آگاه مى‏کنند! (13)

بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است، (14)

هر چند (در ظاهر) براى خود عذرهایى بتراشد! (15) (قیامت)

***

ای مالک! بخیل را در مشورت کردن دخالت مده که تو را از نیکوکاری باز می‌دارد و از تنگدستی می‌ترساند. ترسو را در مشورت دادن دخالت مده که در انجام کارها روحیه تو را سست می کند و حریص را در مشورت کردن دخالت مده که حرص را با ستم‌کاری در نظرت زینت می‌دهد...

(از نامه امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر نخعی)

***

آسمان می‌غرد. انگار که مدت‌ها چیزی را در دلش داشته  و حالا یکباره طاقتش طاق شده ، ترکیده و فریاد می‍‌زند.انگار که حرف نگفته‌ای در دلش چرخ خورده، پیچ خورده، تاب خورده اما هضم نشده که نشده، فرو نرفته که نرفته و بالاخره شده فریاد؛ بی‌هنگام و بلند و یکباره. گمان نکنم رعد دردی داشته باشد، گمان نکنم کسی از نزدیکانش از دنیا رفته باشد. گمان نکنم فقر یا ستم آزرده باشدش. غرش صدای رعد است و این صدا را بلند می‌کند که چیزی بگوید.هر چه هست مخاطبش من نیستم. من نمی‌فهمم چه می‌گوید.نمی‌فهمم چون با من نیست. با تو است و تو خوب می‌دانی چه می‌گوید و حمد و تسبیح تو تنها با گفتار نیست. تنها با صدا نیست. در رعد البته با صداست؛ با غرش.غرشی که همه حمد است و تسبیح تو.

***

خدایا!

آن زمان که در سراشیبی سقوط و هلاکت، پر شتاب می‌غلتیم، محتاج دست‌های امداد تو هستیم... دست‌های مهربانت را از ما دریغ نکن!


روز بیست و هشتم...

برای هر روز خداوند را به یکی از نام‌هایش نیایش می‌کنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف می‌خوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزه‌داران به درگاه او...

روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان

یا رضوان (ای تمام خشنودی و رضایت) : رضا، باب اعظم الهی است و هر کس در راه رسیدن به قرب خدا به مقام رضا واصل شود به هیچ شی‌ء الهی، انکار و اکراه نورزد، خواه به حسب ظاهر نیکو باشد و خواه ناپسند. پس از ملکه‌ی نفسانی خود، انکار و اکراه بشوید. و بهشت نفس، خشنودی و رضایت است و صاف بودن از اکراه و انکاررضوان نام نگهبان بهشت نیز هست. و نام برترین بهشت، رضوان است که خداوند، خود رضوان است.

پ.ن: مقام رضا، بالاترین مقامی است که یک انسان می‌تواند به آن برسد؛ «یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربک راضیة مرضیة، فادخلی فی عبادی، فادخلی جنتی»... حال ببینید مقام والای حضرت زهرای مرضیه(س) که پیامبر(ص) فرمود:« خداوند به رضای فاطمه(ع) خشنود می شود و به خشم فاطمه(ع) غضبناک می گردد.»... الله اکبر...الله اکبر...الله اکبر...

***

جزء بیست و هشتم: وحشت از شما در دلهاى آنها بیش از ترس از خداست؛ این به خاطر آن است که آنها گروهى نادانند! (13)

آنها هرگز با شما بصورت گروهى نمى‏جنگند جز در دژهاى محکم یا از پشت دیوارها! پیکارشان در میان خودشان شدید است، (اما در برابر شما ضعیف!) آنها را متحد مى‏پندارى، در حالى که دلهایشان پراکنده است؛ این به خاطر آن است که آنها قومى هستند که تعقل نمى‏کنند! (14)

کار این گروه از یهود همانند کسانى است که کمى قبل از آنان بودند، طعم تلخ کار خود را چشیدند و براى آنها عذابى دردناک است! (15)

کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: «کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم)!» اما هنگامى که کافر شد گفت: «من از تو بیزارم، من از خداوندى که پروردگار عالمیان است بیم دارم!» (16)

سرانجام کارشان این شد که هر دو در آتش دوزخ خواهند بود، جاودانه در آن مى‏مانند؛ و این است کیفر ستمکاران! (17)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید؛ و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده؛ و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مى‏دهید آگاه است! (18)

و همچون کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشى‏» گرفتار کرد، آنها فاسقانند. (19)(حشر)

***

ای مالک! هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشد؛ زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی‌رغبت و بدکاران در بدکاری تشویق می‌شوند.پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده...

(از نامه امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر نخعی)

***

تو خرسند نباشی، خرسندی بقیه را چه کنم؟ همه دنیا خرسند باشند و تو ناخرسند.می‌ارزد؟! نمی‌ارزد.هیچ نمی‌ارزد. اگر تو از آدم راضی نشوی، آدم هم از خودش راضی نمی‌شود؛ مگر از آدم بودن فرار کرده باشد! مگر چیز دیگری شده باشد. تنش آدمی باشد و جانش غیر. اما آدمی که آدم است، بدی را از خوبی می‌فهمد. اصلاً جز خرسندی تو در پی چیزی نیست. وقتی خرسند می‌شود که با تو باشد و وقتی با تو است که خرسند باشد.برای این آدم،تو اصلاً خود خرسندی هستی. این آدم است که راست می‌ایستد و سینه‌اش را می‌دهد جلو و صدایت می‌کند یارضوان...

***

خدایا!

شیطان به کار خود که فریب بندگان توست، مسلط است...ما را هم بر نفس خود تسلط بخش!

روز بیست و هفتم...

برای هر روز خداوند را به یکی از نام‌هایش نیایش می‌کنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف می‌خوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزه‌داران به درگاه او...

روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان

یامطلق‌الاسرا (ای آزاد سازنده اسیران) : خداوند،آزاد کننده همه اسیران است. آزاد کننده بدن‌های اسیر از زندان‌ها و محبس‌ها. آزاد کننده نفس‌ها و روح‌های اسیر در تنگناهای بدن‌ها. آزاد کننده عقل‌های اسیر از زنجیر اوهام. آزاد کننده قلب‌های بصیر از سلسله‌‌ تعلقات و آزاد کننده موجودات اسیر از قیود مادیات...

***

جزء بیست و هفتم: که هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى‏گیرد، (38)

و اینکه براى انسان بهره‏اى جز سعى و کوشش او نیست، (39)

و اینکه تلاش او بزودى دیده مى‏شود، (40)

سپس به او جزاى کافى داده خواهد شد! (41)

(و آیا از کتب پیشین انبیا به او نرسیده است) که همه امور به پروردگارت منتهى مى‏گردد؟! (42)

و اینکه اوست که خنداند و گریاند، (43)

و اوست که میراند و زنده کرد، (44)

و اوست که دو زوج نر و ماده را آفرید... (45)

از نطفه‏اى هنگامى که خارج مى‏شود (و در رحم مى‏ریزد)، (46)

و اینکه بر خداست ایجاد عالم دیگر (تا عدالت اجرا گردد)، (47)

و اینکه اوست که بى‏نیاز کرد و سرمایه باقى بخشید، (48)

و اینکه اوست پروردگار ستاره «شعرا»! (49) (نجم)

***

پسرم!  نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده. پس آنچه را برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار و آنچه را که برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم مپسند.

(از نامه امیرالمومنین(ع) به فرزندش امام مجتبی(ع))

***

اسیرم کرده‌اند! پیشترها جنگی بود، جبهه‌ای بود، دشمن رویارویی بود، تیر و تفنگی بود، اسیر میشدند آدم‌ها. اسارت آن شکلی همه‌چیزش معلوم است. هستند جنایتکارانی که بدون اینکه جنگی باشد، آدمی را اسیر بگیرند.اسمش اسیر گرفتن نیست،آدم‌ربایی است! اسارت‌های دیگری هم هست که نه تاریخ آغازش پیدا است نه آنکه اسیر گرفته است. در خانه‌ام نشسته‌ام، اما نه آزاد، که اسیر، که گروگان. اسیرآرزوهای بی‌بنیاد یا اسیر هوای نفس یا اسیر این دنیای فانی...اسیری، اسیری است.چه فرقی می‌کند که اسیرت کرده باشد و چرا. تو همانی که می‌توانی. می توانی صدا بزنی. بعد بگویی حالا دیگر اسیر نیستی، برو... و من بعد از شنیدنش مثل اسب بی‌زین و افسار در دشت‌های باز و زیر رگبار بهار، حس کنم اسیر نبودنم را...

***

خدایا!

تو که در امانت‌داری بی‌بدیلی، کاش دنیامان را هم به امانت نزد خود بپذیری، چه اگر تو این دین را به امانت نستانی و محافظت نکنی، بعید نیست که ما از بیم رفتن رهایش کنیم یا به طمع ماندن خون‌بهایش کنیم!