علی غضنفری
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1389 ساعت 12:50
سلام... می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند ستایش کردم ، گفتند خرافات است عاشق شدم ، گفتند دروغ است گریستم ، گفتند بهانه است خندیدم ، گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم
سید شما که پارتی داری... یه دعایی کن تا ظهر عاشورا بیش نباشیم...
هر موقع سوار پله برقی میشم یاد دنیا میافتم وقتی سوار میشی باااااید تا تهش رو بری حالا مال بعضی ها رو به بالا حرکت میکنه و بعضی ها هم رو به پایییییین یا علی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام...
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم
سید شما که پارتی داری... یه دعایی کن تا ظهر عاشورا بیش نباشیم...
عالی بود....نمیدونم چطور بگم عالی بود تعبیرت مهندس
سید این شب ها هر جا میری عزادری ارباب شافی رو هم دعا کن که بدجوری زده تو جاده خاکی....
تعطیلاته...
همین چند روزه،
تعطیلاتی که مزایا هم میدن...
حالا اگه کسی همشو تو خونه بخوابه و نرسه به کارهای اصلی اش تقصیر با خودشه.
بعد این چند روز تعطیلی دوباره قراره کلی کار بریزه رو سرمون.
سلام سید
خوبید>
چه خوب گفتین سید شما این رو بگین ما چه کنیم؟
دعامون کنید
روزها هرگز تعطیلی ندارن حتی برای تو!!!
ان جمله قصار در دوران پربهای کنکوراز مغزمان تراوش کرد
هر موقع سوار پله برقی میشم یاد دنیا میافتم
وقتی سوار میشی باااااید تا تهش رو بری
حالا مال بعضی ها رو به بالا حرکت میکنه و بعضی ها هم رو به پایییییین
یا علی