یا حسین گفتن... با حسین بودن... فاصله یک نقطه ساده است؛ اما این کجا و آن کجا!
ویرایش دوم:
داشتم به این جملهای که نوشتم فکر میکردم... توی زندگی دنیایی، ما آدما همیشه دنبال پیشرفت هستیم؛ در همه زمینهها! راه دور نریم، خودم رو مثال میزنم؛ بعد از اتمام لیسانس عزم خودم رو برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد جزم کردم. چندین ماه زحمت کشیدم و علیرغم تلاش چندین ماهه نتیجه مورد انتظارم حاصل نشد. با این حال ناامید نشدم و علیرغم سختیهای زیاد درس خوندن در سال دوم(!) در نهایت تونستم با تجربیات گذشته و یک برنامهریزی مناسب، در رشته مورد علاقهام در یکی از بهترین دانشگاههای کشور قبول بشم. حالا که نگاهی به عقب میندازم و مسیر طی شده رو نگاه میکنم احساس خوبی بهم دست میده...ولی... ولی سوال اینجاست که چرا توی زندگی معنوی این جور نیستم؟! شده تا حالا برای رسیدن به مراتب بالای معنوی یک برنامه بلند مدت بریزم؟! شده یک افقی رو برای خودم ترسیم کنم و برای رسیدن به اون تلاش شبانهروزی بکنم و با عدم موفقیت هم ناامید نشم؟
«یا حسین گفتن» و شور داشتن کلاس اول مدرسه اهل بیت(ع) هست... چرا برای «با حسین بودن» که کلاسهای بالاتر این مدرسه و در حکم همین تحصیلات تکمیلی هست کاری نمیکنیم؟! چرا به اندازه سنمون داریم توی این کلاس اول درجا میزنیم؟! آیا وقت اون نرسیده که به جای «توسل» به حضرت برای رفع گرفتاریهای دنیوی، به حضرت «توصل» پیدا کنیم؟! آیا اون بزرگواران چیزی غیر از این از ما انتظار دارند؟! (البته مستحضرید که دارم به طور عام صحبت میکنم، میشناسم خیلی از آدما رو که نگاهشون به زندگی معنویشون مانند زندگی مادیشون هست، یکیش شما!)
کلاً حکایتی داریم!
یاحق
سلام
کاش به جای یا حسین ,یا حسین گفتن , یاد بگیریم که با حسین باشیم نه به زبان در عمل حسین گونه باشیم
سلام
همین طوره... چند وقتی هست دارم فکر میکنم باید کمی از فضای کنونی عزاداریها که فقط شور هست شور، فاصله بگیریم... یک دید فراختر و جامعتر... کمی راجع به اصل و هدف قیام مولاناالحسین(ع) تامل کنیم...واقعاً اگه پیام حسین(ع) رو گرفته بودیم وضعیت ما همینی بود که الآن توش قرار داریم؟!
سلام
یا حسین گفتن خیلی راحته ولی با حسین بودن واقعا سخته....شاید چون علممون نسبت بهش کمه و واقعا نمیدونیم که حسین (ع) برای چی قیام کرده.....
دنیا اینقدر زیبایی داره که براحتی ما رو فریب بده و به خودش مشغول کنه.....
"حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند. "دکتر شریعتی
التماس دعا
در پناه حق
سلام
درسته، ولی این هم به این برمیگرده ما خیلی دوباره مطالعه نرفتیم، منابع خیلی زیادند و از این بابت ما عذری نداریم ولی متاسفانه ما حرکتی از خودمون نشون نمیدیم... به قول اینشتین اگه مغز ما هم مثل شکم ما با گرسنه شدن سر و صدا میکرد اکنون دنیای متفاوتی داشتیم!!!
حق یارتون
سلام......
علیکم السلام!
سلام
درست میگین..
الان که دارم فکرشو می کنم ما نه تنها پیشرفت تو زمینه ی معنویمون ممکنه نداشته باشیم بلکه متاسفانه پس رفت هم داریم.. حالا پیشرفت پیشکش (خودمو عرض میکنم)
امیدوارم خدا بهمون کمک کنه که روز به روز بیشتر به خدا نزدیک بشیم و بیشتر به ائمه ی معصومین مانند امام حسین(ع) اقتدا کنیم ورفتار و اخلاق ایشان رو سرلوحه ی زندگیمون قرار بدیم.
ممنونم بابت پست تامل برانگیزتون.
التماس دعا
سلام
باهانون خیلی موافقم... پیش خودمون که نیاز به قاضی نیست!
تشکر
یاعلی
یا رسول الله!
مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد.
اما با تکرار صلوات بر تو،
نور حضورت را، در قلب خود احساس مى کنیم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
سلام

خوب هستین حاج آقا؟
ایام صفر رو تسلیت میگم
سایز نوشته هاتون خیلی ریزه
قابل خواندن نیست
سلام
شما چطورید؟!
راستش توی مانیتور من که همه چیز عادیه! باورتون میشه من فونت چهارده استفاده کردم؟!
سلام
حال شما؟
با حسین بودن..........فکر کنم اگه توی ریزترین مسائل زندگیمون از حق دفاع کنیم قده یه ترم به مدرک نزدیک بشیم.
سوال امتحانم از الان معلومه:حق چیست؟!
حق یارتون!
سلام
بعدش هم خسته و ناامید میگیم که نمیشه!
ممنون، من همیشه خوبم، انشاالله شما هم روبه راه باشید :دی
موافقم! باید از مقیاسهای کوچیک شروع کنیم، خیلی وقتا ما میخواهیم سنگهای بزرگ رو جا به جا کنیم که زورمون بهشون نمیرسه
تشکر از حضورتون
التماس دعا
به جای «توسل»
این عبارت خوبی نیست...(هر چند خواسته دنیایی بعدش مفهوم را تغییر داده)
از این «به جای» گفتن ها دل پرخونی دارم....
سلام
خیلی متوجه منظورتون نشدم... البته لغت "توسل" معنای بسیار متعالی داره ولی چیزی که الآن در ذهن میاد همون بحث خواستههای معمولاً مادی و مشکلات آدماست و منظور من هم از کاربرد این لغت همین بود.
ممنون میشم اگه مایل هستید منظورتون رو شفافتر بیان کنید
حق بارتون
خیلی باب شده میکوبند کاری را که «به جای» فلان کار فلان کار را بکن، کار خوب خوبه، جای بقیه کارها را هم تنگ نمیکنه....
سلام
هر کاری جای خودش ارزشمنده و اگر از حد خودش بخواد خارج بشه اون ارزشش رو از دست میده... تند روی و کندروی همیشه کار رو خراب میکنه!