در قرآن شخصیتهای زیادی هستند، حالا چه مثبت و چه منفی، که داستان مقطعی از زندگیشون مطرح میشه؛ معمولاً هم اون لحظات سرنوشتسازترین لحظات زندگیشون هست که آخر و عاقبت زندگی جاویدشون رو تعیین میکنه. حالا اگه از شما بپرسند کدوم شخصیت قرآنی رو دوست دارید جوابتون چی هست؟!لطفا ً کمی فکر کنید و سبک و سنگین کنید...جواب من؟! پاسخ من برای این سوال شاید کمی غیرمنتظره باشه ولی واقعیت اینه من واقعاً به حال»شون» غبطه میخورم! کیا؟ (لطفاً به ادامه مطلب بروید)
جادوگران مصر!
شاید براتون تکراری باشه ولی بذارید یه بار دیگه داستان دوئل(!) حضرت موسی(ع) رو با ساحران بزرگ مصر در سوره اعراف مرور کنیم:
...جادوگران به حضور فرعون آمدند. گفتند: اگر ما غالب شدیم آیا حتما مزدى خواهیم داشت (۱۱۳)گفت: آرى، البته شما از مقربان خواهید بود (۱۱۴) گفتند: اى موسى! تو اول مىافکنى یا ما بیفکنیم (۱۱۵) گفت: شما بیفکنید. و چون افکندند، مردم را چشم بندى کردند و آنها را ترساندند و سحر بزرگى آوردند (۱۱۶) و به موسى وحى کردیم که عصاى خویش بیفکن. پس همان دم ساختههاى آنها را [یک به یک] مىبلعید (۱۱۷) پس حقیقت ثابت شد و کارى که مىکردند بر باد رفت (۱۱۸)این جا بود که شکست خوردند و با خوارى برگشتند (۱۱۹) و ساحران به سجده افتادند (۱۲۰)گفتند: ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم (۱۲۱) پروردگار موسى و هارون (۱۲۲) فرعون گفت: پیش از آن که به شما رخصت دهم به او ایمان آوردید؟! حتما این توطئهاى است که در شهر به راه انداختهاید تا ساکنانش را از آن بیرون کنید، پس به زودى خواهید دانست (۱۲۳) حتما، و یقینا دستها و پاهایتان را چپ و راست قطع مىکنم، آنگاه شما را جملگى به دار مىزنم (۱۲۴) گفتند: [هر چه مىخواهى بکن] ما به سوى پروردگارمان باز مىگردیم (۱۲۵) و تو از ما انتقام نمىگیرى مگر براى این که ما به آیات پروردگارمان- وقتى براى ما آمد- ایمان آوردیم. بار الها! بر ما صبورى ببار و مسلمانمان بمیران (۱۲۶)
تصور کنید... اون جور که از محتوای داستان برمیاد جادوگران مصر جزء قشرهای(!) محترم مصر باستان بودند و نزد مردم و حکومت ارج و قربی داشتند. مقام اجتماعی... چیزی که خیلیها در طولتاریخ نتونستند به خاطر ترس از از دست دادنش از حق دفاع کنند. اما جادوگران مصر بعد از اینکهبا «حقیقت» مواجه شدند سعی نکردند که اونو کتمان کنند... اونا خیلی راحت میتونستند موسی(ع) رو به تردستی و ... متهم کنند و با جوسازی علیه موسی(ع) قضاوت مردم رو تحت تاثیر قرار بدند(که میبینیم در طول تاریخ هم این ترفند جواب داده و مردم فریب خوردهاند). درست همون کاری که فرعون کرد! فرعون هم حقانیت موسی(ع) رو باور داشت ولی نتونست از دنیاش بگذره... اما جادوگران حقیقت رو انتخاب کردند و پای حرفشون هم ایستادند... فکر نکنید کار سادهای هست، ابداً این جور نیست! به قول امیرکلام، علی(ع):«حق وسیع ترین میدان هاست در مقام سخن گفتن و تنگ ترین میدان هاست در مقام عمل کرد.» پاسخ اونا به تهدید واقعاً رعبآور فرعون رو یک بار دیگه بخونید؛ واقعاً ایمانشون غبطهانگیزه... ایمانی که لحظهایست در قلبشون وارد شده ولی آنقدر قوی هست که حتی به قیمت جان(عزیزتر از جان هم برای انسان هست؟!) هم حاضر نشدند از اون بگذرند. به نظرتون این معرفت رشکبرانگیز نیست؟! من که خیلی تحت تاثیر این داستان قرار گرفتم و هر بار که میخونمش از خدا میخوام چنین ایمانی رو در دلم قرار بده. الهی آمین!
پ.ن: ببخشید این پستم اینقدر طولانی شد!
من هم به حال جادوگران مصر غبطه می خورم هم به حال تو، رفیق باحال ما!!
بعد عرض ارادت و دلتنگی برای شما
الان که به این توجه زیبای تو به شخصیت های قرآنی فکر می کنم، میبینم چه سوژه ی خوبیه برای فکر کردن. واقعاً به حال خیلی هاشون باید غبطه خورد.
ولی سال های خیلی دور حسرت مقام اسماعیل(ع) که با پای خودش به مذبح میره رو می خوردم، و فکرمو خیلی مشغول میکرد
و مدت کوتاهیه که حسرت مقام مادر موسی(ع) رو می خورم!
فکرشو بکن: نوزاد دلبندت رو بندازی به رود نیل! رود که نه، دریا!! آب ببرتش هرجا دلش خواست! کدوم آدم عاقلی همچین کاری می کنه؟ اونم فقط در برابره یک وعده (ی به قول من بی باور: سرخرمن) خدا! که چی؟ که ما بهت برش می گردونیم! جالب اینجاس که اگه بدونی مسیر آب، از قصر حضرت شیطان هم رد میشه!
مواظب خوبی های خودت باش
خدا خیرت بده حسابی به فکر فرو بردی مارو
سلام
بعد از چند بار بیتوفیقی ایندفعه تونستم جلسه دوره رو بیام که متاسفانه شما حضور نداشتید! البته سعیم بر اینه که جلسات آقای رحیمی رو به طور منظم بیام، اگه شما هم تشریف بیارید مشعوف خواهیم شد!
بیخیال حاجی نورانی! حالا حالاها ما باید بدویم...
تفکر خیلی خوبه سعیدجون...مخصوصاً در آیات الهی...آدمو جای خوبی میبره!
همین که اسم آدم در کتاب خدا بیاد خودش خیلی خیلی حرفه! هر کدوم از ماها شاید یک روزی در موقعیت شخصیتهای قرآنی قرار بگیریم... فکر میکنی چه خواهیم کرد؟! من که خیلی به خودم امیدوار نیستم!
مادر موسی(ع)... این هم داستان تاملبرانگیزیه...تازه ما که مادر نیستیم اینو درک کنیم!
اعوذ بالله سمیع علیم من همزات الشیاطین...
دو تا بیشتر ارادتمندیم!
سلام.
زیارت قبول!!!!!!!!!!!۱
سلام
سیستم مانیتورینگ پیشرفتهای دارید!
سلام
خوب هستین حاج آقا؟
اصحاب کهف !!! همیشه بهش فکر کردم
خیلی وقت بود دزد دریایی نزده بودم!!!
سلام علیکم
تشکر
موافقم، اون هم داستان جالب و تامل برانگیزیه...از این دست موارد خیلی زیاده ... کجایند عبرت گیرندگان!
نمیدونم چرا بلاگ اسکای آیکن پرچم سفید رو نذاشته!
سلام جناب مهندس
شخصیت های قرانی همه اموزنده هستند.
ولی ایه ای از قران که یه روز از بلند گوی مسجد پخش می شد واقعا منو تحت تاثیر قرار داد. از ابتدای سوره ی قیامت تا اونجایی که سوال میشه: ایحسب الانسان الن یجمع عظامه؟ بلی قادرین علی ان نسوی بنانه (اگه صحیح نوشته باشم)
اقا سید اگه فقط به همین دو تا ایه ایمان داشته باشیم خیلی از کارهایی که الان توی این دنیا انجام می دیم انجام نمی دادیم و..
سلام بزرگوار!
چقدر خدا سعی کرده ما رو از خواب خرگوشیمون بیدار کنه ولی افسوس که این انسان سرکشتر از این حرفاست!!!
همین طوره آقای کاوسی...همین طوره... خدا فقط باید خودش رحم کنه...
سلام
چه جالب منم چند وقت پیش در مورد این جادوگران مصر و روحیه ی حق پذیریشون و اینکه چقدر خوب تونستن رو حقشون پا فشاری کنند با یکی حرف میزدم واقعا کارشون تحسین برانگیز بود تو دربار فرعون باشی و حق رو بگی و بهش اعتراف کنی..چنین چیزی آسون نیست ..خیلی موقع ها هوای نفس مانع میشه...منم اونا رو دوس دارم البته مریم مقدس هم شخصیت خیلی قوی ای هست به نظرم با توهین و تهمت هایی که بهش میزنند ولی ایستاد و به رسالتش عمل کرد.
و این برای یک زن معمولی آسون نیست..و البته خیلی از شخصیت های دیگه که در این نوشته نمیگنجه...
ممنونم بابت پست خوبتون.
التماس دعا
سلام
اصلاً هم آسون نیست! هر چی بیشتر فکر میکنم بیشتر به عمق اعتقادشون پی میبرم... و اینکه این اصلاً کار من نیست!
چه چیزی بیشتر از آمدن اسم فرد در قرآن بعنوان الگویی نیکو میتونه ارزش یک نفر رو نشون بده؟
دعا بفرمائید