الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

روز بیست و دو...

برای هر روز خداوند را به یکی از نام‌هایش نیایش می‌کنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف می‌خوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزه‌داران به درگاه او...

روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان

یا من اضحک و ابکی (ای آنکه می‌خنداند و می‌گریاند) : در مجمع‌البیان آمده است که سبب خنده و گریه، شادی و غم به واسطه‌ی فعل خداوندی است و گفته می‌شود اهل بهشت را در بهشت می‌خنداند و اهل دوزخ را در دوزخ می‌گریاند و گفته می‌شود درختان را از برگ‌های رویانده شده می‌خنداند و ابرها را از باران می‌گریاند و مطیع خود را به رحمت خود می‌خنداند و عاصی و سرکش را با عذاب خود می‌گریاند.

***

جزء بیست و دوم: و مردى (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «اى قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروى کنید! (20)

از کسانى پیروى کنید که از شما مزدى نمى‏خواهند و خود هدایت یافته‏اند! (21)

من چرا کسى را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگى به سوى او بازگشت داده مى‏شوید؟! (22)

آیا غیر از او معبودانى را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانى به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایده‏اى براى من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد! (23)

اگر چنین کنم، من در گمراهى آشکارى خواهم بود! (24)

(به همین دلیل) من به پروردگارتان ایمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهید!» (25)

(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى کاش قوم من مى‏دانستند... (26)

که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامى‏داشتگان قرار داده است!» (27) (یاسین)

***

ای مالک! من تو را به سوی شهرهایی فرستادم که پیش از تو دولتهای عادل یا ستمگری بر آن حکم راندند و مردم به کارهای تو چنان مینگرند که تو در کارهای حاکمان پیش از خود مینگری، و درباره تو آن میگویند که تو نسبت به زمامداران گذشته میگویی (نامه امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر نخعی)

***

آدم هزار حال دارد از خنده تا گریه.خنده از قهقهه هست تا تبسم  گریه از فرو غلطیدن یه قطره اشک بی صدا هست تا ضجه زدن و خون گریستن. میانشان بسیار چیزها است. یکیش سکوت، سکوت محض که استخون سوز می شود گاهی. و این همه بدست کیست؟ آنکه بد کند، باید بسیار بگرید و کم بخندد. این عاقبتی است که تو برای بدکاران مقدر کرده‌ای.(از این پس به تاوان آنچه کرده‌اند، کم بخندند و بسیار بگریند...توبه-82) نگذار ما چنین شویم. سخت است حرف زدن با کسی که نگفته را می‌داند. سخت است حرف زدن با کسی که چیزهایی از من می‌داند که خودم نمی‌دانم. وقتی من را می‌آفریدی، چه در طینتم کردی که گریه را دوست نمی‌دارم و خنده را می‌پسندم؟ چه در طینتم کردی که خنده‌ی فراموشی را، قهقه را، خنده‌ی نبودن را دوست ندارم؟ به من رخصت خنده بده؛ خنده‌های خوب. به من فهم گریه بده؛ گریه‌های خوب...

***

خدایا!

مباد که چنان به خواب غفلت رویم که هیچ فریادی بیدارمان نکند و چنان مست قدرت شویم که هیچ سیلی‌ای هشیارمان نسازد...


روز بیست و یکم...

برای هر روز خداوند را به یکی از نام‌هایش نیایش می‌کنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف می‌خوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزه‌داران به درگاه او...

روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان

یا راحم العبرات (ای رحم کننده بر اشک‌ها) : عبره، اشکی است که از چشم جوشیده باشد یا در چشم آمده باشد و یا دلی که سوخته باشد.خداوند، رحم و رحمت می‌کند بر هر آنکس که دلی سوخته داشته باشد و اشکی در چشم یا اشکی جوشیده از چشم در فراق حضرت او و به امید وصال او...

***

جزء بیست و یکم: از نشانه‏هاى او این است که شما را از خاک آفرید، سپس بناگاه انسانهایى شدید و در روى زمین گسترش یافتید! (20)

و از نشانه‏هاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‏هایى است براى گروهى که تفکر مى‏کنند! (21)

و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین، و تفاوت زبانها و رنگهاى شماست؛ در این نشانه‏هایى است براى عالمان! (22)

و از نشانه‏هاى او خواب شما در شب و روز است و تلاش و کوششتان براى بهره‏گیرى از فضل پروردگار (و تامین معاش)؛ در این امور نشانه‏هایى است براى آنان که گوش شنوا دارند! (23)

و از آیات او این است که برق و رعد را به شما نشان مى‏دهد که هم مایه ترس و هم امید است (ترس از صاعقه، و امید به نزول باران)، و از آسمان آبى فرو مى‏فرستد که زمین را بعد از مردنش بوسیله آن زنده مى‏کند؛ در این نشانه‏هایى است براى جمعیتى که مى‏اندیشند! (24)

و از آیات او این است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست؛ سپس هنگامى که شما را (در قیامت) از زمین فراخواند، ناگهان همه خارج مى‏شوید (و در صحنه محشر حضور مى‏یابید! (25) (روم)

***

ای مردم! مرا بر شما و شما را بر من حقی واجب شده است. حق شما بر من، آنکه از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیت‌المال را بین شما عادلانه تقسیم کنم، و به شما آموزش دهم تا نادان نمانید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید. اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و پنهان برایم خیرخواهی کنید. هر گاه شما را خواندم اجابت کنید و هر گاه فرمان دادم اطاعت کنید. (خطبه 34 نهج‌البلاغه)

***

با خودمان می‌گوئیم همیشه وقت هست و خودمان را فریب می‌دهیم.؛ کجا همیشه وقت هست؟! می‌توان پدری را که از دنیا رفته‌ بوسید؟ می‌توان به مادری از دست رفته مهربانی کرد؟ هر که نداند تو خوب می‌دانی که مرگ چه فاصله دست‌نیافتنی‌ای است میان ما که در این عالم مانده‌ایم و آنان که به عالم دیگر کوچ کرده‌اند. مرگ پایان آنکه رفته است نیست، اما پایان توان ما هست که مانده‌ایم.ما به مردگان‌مان مهربانی‌ای نمی‌توانیم کرد. آنکه مردگان را درمی‌یابد،محبت‌شان می‌کند، پس از مرگ نیز مهربان است، چنانکه پیش از مرگ نیز بود، تو هستی. ما نیز درخواهیم گذشت...با ما و با رفتگان‌مان مهربان باش...

***

خدایا!

ما را به توجیه‌گری رفتار نادرست خویش مبتلا مساز تا بدانجا رسیم که در حین ارتکاب بدی، گمان کنیم که درست عمل می‌کنیم و رفتاری شایسته و بایسته داریم...

پ.ن: بگو: «آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانى هستند؟ آنها که تلاشهایشان در زندگى دنیا گم (و نابود) شده؛ با این حال، مى‏پندارند کار نیک انجام مى‏دهند!» (کهف-103 و 104)

***

شهادت علی علیه السلام اگر چه مظلومانه است و فرق شکافته ی او اگر چه جگر سوز ، اما اساس مظلومیت علی ، نه در شهادت علی است و اوج مظلومیت او ، نه در فرق شکافته ی او .
مظلومیت علی تنها در خانه نشینی و غصب خلافت علی نیست ، که غصب خلافت جلوه ای از تجلیات ظاهری مظلومیت علی است.
اگر سر مظلومیت علی منحصر به دوران (( فصبرت و فی العین قذی و فی الحق شجا اری تراثی نهبا - پس خار در چشم و استخوان در گلو و میراث به غارت رفته صبر کردم )) بود ، بی شک در زمانه ی (( مجتمعین حولی کربیضه الغنم - انگاه که برای بیعت هجوم آوردند , همچون گله ی گوسفند به دورم ریختند )) از حصار مظلومیت در می آمد.
اگر دوران مظلومیت علی ، محدود به آن بیست و سه سال درد آلود بود , در آن پنج سال دیگر قاعدتاً علی مظلوم نمی بود .
و اگر تنها حیات علی ، حیات مظلومانه بود , بی تردید علی هنگام شهادت با مظلومیت وداع کرده بود ، پس چیست ، رمز مظلومیت جاودانه ی علی ؟!
بیشترین مظلومیت و بالاترین عذاب یک گوهر ، ناشناخته و مهجور ماندن آن است .
راز مظلومیت خورشید را یا در ابر های سیاه متراکم جستجو باید کرد یا در نابینایی آدمیان .
و رمز مظلومیت علی در ناشناخته ماندن آن روز علی است ، در ناشناخته ماندن هنوز علی و در ناشناخته ماندن همیشه و هر روز علی است .
علی - سلام الله علیه - به آیت زیبایی و رسول ملاحتی می ماند که در وادی کوران بر انگیخته شده باش.
به نغمه سرای خوش الحانی می ماند ، که دست هیچ قلبی برای دریافت آوای او گشوده نباشد .
جهان و آنچه در ان است ، کهتر از آن است که به شناختی شایسته از علی دست یابد .
بلند پرواز ترین پرنده های اندیشه در اوج ترین پرواز های معرفت ،محال است که به پایین ترین سطح از شناخت علی پر بتوانند سایید .  (سید مهدی شجاعی)

شهادت امیرالمومنین(ع) تسلیت باد...


روز بیستم...

برای هر روز خداوند را به یکی از نام‌هایش نیایش می‌کنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف می‌خوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزه‌داران به درگاه او...

روز بیستم ماه مبارک رمضان

یا ساتر (ای پوشاننده) : خداوند پوشاننده هر عیبی است، خواه آن عیب، از بدی و زشتی باشد و گناه باشد و خواه آن عیب‌ها، از هر علتی باشد که از آن نا‌آگاهی‌ مثل عیب‌هایی که هر کس بالذّات دارد که به تبع نقص وجودی هر موجود است. خداوند ساتر و پوشاننده‌ی عیب‌هاست و پرده بر همه عیوب می‌اندازد مگر آنکه بنده خود پرده بردارد.

***

جزء بیستم: ما به مادر موسى الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامى که بر او ترسیدى، وى را در دریا(ى نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمى‏گردانیم، و او را از رسولان قرار مى‏دهیم!» (7)

(هنگامى که مادر بفرمان خدا او را به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد! مسلما فرعون و هامان و لشکریانشان خطاکار بودند.(8)

همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید براى ما مفید باشد، یا او را بعنوان پسر خود برگزینیم!» و آنها نمى‏فهمیدند (که دشمن اصلى خود را در آغوش خویش مى‏پرورانند)! (9)

(سرانجام) قلب مادر موسى از همه چیز (جز یاد فرزندش) تهى گشت; و اگر دل او را (بوسیله ایمان و امید) محکم نکرده بودیم، نزدیک بود مطلب را افشا کند! (10)

و (مادر موسى) به خواهر او گفت: «وضع حال او را پیگیرى کن!» او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد در حالى که آنان بى‏خبر بودند. (11)

ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام کردیم (تا تنها به آغوش مادر بازگردد)؛ و خواهرش (که بیتابى ماموران را براى پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: «آیا شما را به خانواده‏اى راهنمایى کنم که مى‏توانند این نوزاد را براى شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!» (12)

ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهى حق است؛ ولى بیشتر آنان نمى‏دانند! (13) (قصص)

***

دانا کسی است که قدر خود را بشناسد و در نادانی انسان همین بس که ارزش خود را نداند.بدترین افراد نزد خدا کسی است که خدا او را به حال خود گذاشته تا از راه راست منحرف گردد و بدون راهنما برود.... (خطبه 103 نهج‌البلاغه)

پ.ن: پروردگارا! در این زمانه‌ی غریب ما هم بدون «راهنما» ماندیم؛ به فریادمان ...

***

فرقی نمی‌کند که کاری کرده باشیم یا نه. فرقی ندارد که دیگران پرونده سنگین‌تر از من داشته باشند یا سبک‌تر. وقتی عیبی، خطایی، خرده‌ای، لغزشی از من ببینند، همه عالم را خبر می‌کنند؛ تحقیرم می‌کنند؛ زمینم می‌زنند. برای نگفتنش باج می‌خواهند؛ تهدیدم می‌کنند. روز و شب آدم را به هم می‌دوزند و همه را تاریک و سیاه می‌کنند. فرقی نمی‌کند که باشند؛ گاه اسم‌شان دشمن است،گاه دوست، گاه حتی برادر؛ مثل برادران یوسف. چاه نمی‌بینند برادران، و گرنه کم از برادران یوسف و برادر رستم نیستند!

تو اما فرق می‌کنی. وقتی سراغت می‌آیم انگار بچه‌ای باشم  کوچک و نحیف و باران‌زده، در باز می‌کنی، چیزی نمی‌پرسی، شماتت نمی‌کنی، سرکوفت نمی‌زنی. فقط حوله گرم و نرم و خوشبویی را دورم می‌پیچی. من را از عالم و آدم می‌پوشی. هر چه عیب و خطا و لغزش و کجی دارم، همه را پنهان می‌کنی...

***

خدایا!

چنان نشود که شمردن عیب‌های دیگران ما را از دیدن عیب‌های خویش غافل کند و قضاوت درباره‌ی دیگران ما را از ارزیابی خطاها و کاستی‌های خود باز دارد...