برای هر روز خداوند را به یکی از نامهایش نیایش میکنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف میخوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزهداران به درگاه او...
روز ششم ماه مبارک رمضان
یا منجی (ای نجات بخش) : خداوند، هر موجود را که نجات خواهد، نجات دهد؛ تا کیست شکر نجات کند که آن هنگام که در کشتی نشینند خداوند را مخلصانه و با پاکی نیت بخوانند و چون انان را به خشکی نجات بخشد همان دم آنان کافر شوند... کسی گفته بود عجب نیست از آن که هلاک شد و چون هلاک شد بلکه عجب است از آنکه نجات یافت چون نجات یافت... و ... سید ساجدان(ع) فرمود عجب نیست آن کس که نجات یافت چون نجات یافت بلکه عجب است آن کس که هلاک شد چون هلاک شد...
***
جزء ششم: و داستان دو فرزند آدم را بحق بر آنها بخوان: هنگامى که هر کدام، کارى براى تقرب (به پروردگار) انجام دادند; اما از یکى پذیرفته شد، و از دیگرى پذیرفته نشد؛ (برادرى که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!»(برادر دیگر) گفت: من چه گناهى دارم؟ خدا، تنها از پرهیزگاران مىپذیرد! (27)
اگر تو براى کشتن من، دست دراز کنى، من هرگز به قتل تو دست نمىگشایم، چون از پروردگار جهانیان مىترسم! (28)
من مىخواهم تو با گناه من و خودت (از این عمل) بازگردى (و بار هر دو گناه را به دوش کشى؛( و از دوزخیان گردى. و همین است سزاى ستمکاران! (29)
نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد؛ (سرانجام) او را کشت؛ و از زیانکاران شد.(30)(نساء)
***
پسرم! چون برادرت از تو جدا گردد، توی پیوند دوستی برقرار کن. اگر روی برگرداند تو مهربانی کن. اگر بخل ورزید تو بخشنده باش. هنگامی که دوری گزید تو نزدیک شو و چون سخت گرفت تو آسان گیر... (از نامه امیرالمومنین(ع) به فرزندش امام حسن(ع))
***
اندوه تمام زندگی را پر میکند، اگر تو نباشی، بی تو همه هیچ در هیچ است. و اندوه تمام زندگی را پر میکند و هلاکم میکند اگر تو نباشی. مثل پیچک است اندوه؛ آرام آرام کنار قلب جوانه میزند و بالا میآید و برگ میدهد و بلند میشود و میپیچد و میپیچد و انبوه میشود و نفس گیر میشود و نمیگذارد روزنی از نور به قلب برسد. قلب را زرد میکند و نحیف و ناتوان و شکننده و پوسیده حتی.
اندوه سرطان روح است. دیوانهوار رشد میکند و همه جا را میگیرد و کاری از کسی ساخته نیست که نیست. متخصصان سر تکان میدهند و میگویند ما سعی میکنیم با دارویی کنترلش کنیم؛ اما این داروها عوارض دارند. این وقتها چقدر تو را کم دارم. چقدر بیشتر از همیه کمت دارم.چقدر دلم میخواهد یک چرت کوتاه بزنم در همان آرامشی که تو میدهی(آنگاه پس از اندوه آرامش و خواب سبکی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را درگرفت(آلعمران-154) چون میدانم که تویی که آدم را نجات میدهی از تاریکی و اندوه را پاک میکنی(آنگاه جوابش دادیم و از اندوه نجاتش دادیم و این گونه مومنان را نجات میدهیم (انبیاء- 88) جوری که انگار از اول نبوده است.
پ.ن: به امید ظهور منجی...
برای هر روز خداوند را به یکی از نامهایش نیایش میکنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف میخوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزهداران به درگاه او...
روز پنجم ماه مبارک رمضان
یا سامع الاصوات (ای شنونده صداها) : خداوند شنوندهی اصوات است. و اصوات از انسان است و حیوان است و گیاه. و اصواتی که از انسان صادر میشود گاه معنادار است و گاه بیمعنا و خداوند همه این اصوات را میشنود... خواه از گیاه باشد، خواه از حیوان باشد و از انسان باشد، فاقد یا صاحب معنا. خداوند سبحان، همه این اصوات را به آن واحد میشنود که از اسماء نیکوی اوست؛ «ای آنکه باز نمیدارد شنیداری او را از شنیداری دیگر». هان که صوت، بیش از آنکه در نزد صاحب صدا حاضر باشد، در نزد خداوند حاضر است...
***
جزء پنجم: و هر کس، فرد باایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است؛ در حالى که جاودانه در آن مىماند؛ و خداوند بر او غضب مىکند؛ و او را از رحمتش دور مىسازد؛ و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است. (93)(نساء)
پ.ن: فأعتبروا یا اولوالباب !
***
پسرم! نفس خود را از هر گونه پستی بازدار، هر چند تو را به اهدافت نرساند، زیرا نمیتوانی به اندازه آبرویی که از دست میدهی بهایی به دست بیاوری. برده دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفرید... (از نامه امیرالمومنین(ع) به فرزندش امام حسن(ع))
***
گوش میدهی؟! همیشه میخواهم این را از آنکه رو به رویم نشسته بپرسم. آدم چه میداند آنکه رو به رویش نشسته الآن در چه احوالی است؟ شاید من میگویم و او که سر تکان میدهد با هر تکان سرش یکی دیگر از بدهیشایش را با مبلغ کل بدیهیهایش جمع میکند. شاید دارد خاطرات دیروزش را مرور میکند. شاید دارد فکر میکند چطور از شر آدم خلاص شود. شاید اصلاً به چیزی فکر نمیکند و پشت نقاب توجه به حرفهایت چرت کوتاه دلچسبی میزند.
من تنها نیستم؛ این همه صدا بلند است... یکی بیکار مانده، یکی بییار مانده، یکی درد تن دارد، یکی درد جان، یکی بدهکار است یکی چشم به راه فرزند... تازه اینها آدمها هستند.ببر هم میغرد؛ مرغ هم مینالد، ماهی هم دهان گشوده و آفتابگردان هم رو به آسمان تو کرده. این همه صدا، پیچیده در این فضای بیمنتها... که میشنود جز تو؟!
برای هر روز خداوند را به یکی از نامهایش نیایش میکنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف میخوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزهداران به درگاه او...
روز چهارم ماه مبارک رمضان
یا شهید (ای گواه) : خداوند، بر همه شیء گواه است و شهید است از آن جهت که بر هر شیء حاضر است. مانند او شیء نیست که «لیس کمثله شیء» و بر هر شیء حاضر و گواه است و شهید است بر هر آنچه که ما بر آن گواهیم و شهید است بر ذات خود و اوست که بر خود و یکتایی خود شهادت داده است که ملائکه و صاحبان عالم از شهادت او، و به تبع شهادت او بر خود و یکتاییش شهادت دادهاند که فرمود «خداوند است که گواهی میدهد بدرستیکه جز او خدایی نیست و فرشتگان و صاحبان عالم و پر پا دارندهی قسط.»
***
و مانند کسانى نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند؛ (آن هم) پس از آنکه نشانههاى روشن (پروردگار) به آنان رسید! و آنها عذاب عظیمى دارند. (105)
(آن عذاب عظیم) روزى خواهد بود که چهرههائى سفید، و چهرههائى سیاه مىگردد، اما آنها که صورتهایشان سیاه شده، (به آنها گفته مىشود:) آیا بعد از ایمان، و (اخوت و برادرى در سایه آن،) کافر شدید؟! پس بچشید عذاب را، به سبب آنچه کفر مىورزیدید! (106)
و اما آنها که چهرههایشان سفید شده، در رحمت خداوند خواهند بود؛ و جاودانه در آن مىمانند. (107)
اینها آیات خداست؛ که بحق بر تو مىخوانیم. و خداوند (هیچ گاه) ستمى براى (احدى از) جهانیان نمىخواهد. (108)
و (چگونه ممکن است خدا ستم کند؟! در حالى که) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال اوست؛ و همه کارها، به سوى او باز مىگردد (و به فرمان اوست.) (109) (آل عمران)
***
پسرم، ستم روا مدار، آن گونه که دوست نداری به تو ستم شود. و نیکوکار باش آن گونه دوست داری به تو نیکی کنند و چیزی را برای مردم رضایت بده که برای خود میپسندی (از نامه امیرالمومنین(ع) به فرزندش امام حسن(ع))
***
تو بینا ای، اما بینایی تنها برای التیام دردهای ما و آسوده کردن دلهای ما بس نیست. چه بسیار وقتی که کسی بینا بوده و دیده، اما دیدنش به فریاد من نرسیده. دزد به قافله میزند کاروانسالار میبیند. اما چه فایده؟ پیرزنی در خیابان زمین میخورد، عابران میبینند و بیاعتنا و عجول میگذرند.از دیدنشان، از بیناییشان چه فایده؟
گاه این دیدن آنقدر سرد و دور و بیاعتناست که آرزو میکنم کاش نبودند، کاش نمیدیدند، کاش با درد خودن تنها بودم. بینایی دیگران وقتی تو را آسوده میکند، که بیاعتنا نباشند. وقتی بعد از ماجرایی تلخ، کسی پیش میآید و میگوید من دیدم چه شد و آمادهام اگر شکایت کنی شهادت بدهم، آن تلخی کم میشود و دل کمی آرام میگیرد.
شاهدی که تو باشی، پیش از ماجرا پیش آمدهای، به پیامبرت گفتهای بگوید همین یک شاهد او را بس است.(اسرا- 96) راست گفتهای، تو اگر شاهد کسی باشی، به دیگران چه نیاز...؟!پ.ن: اگر خداوند شهید نبود، احدی شهید نمیشد(شهید صیاد شیرازی)...