الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

الهی... گاهی... نگاهی

"ای پیامبر! همانا ما نگاه منتظرت را به آسمان می‌بینیم..." (بقره-144)

۱۲- آخرالزمان (بخش دوم)

ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آری‌! در آن‌ زمان‌ است‌ که‌ چیزی‌ از مشرق‌ و چیزی‌ از مغرب‌ می‌آید و امت‌ مرا رنگارنگ‌ می‌کند چه‌ بیچاره‌اند کسانی‌ که‌ به‌ خاطر آنها ضعیف‌ می‌شوند و وای‌ بر آنها که‌ خدا چه‌ برای‌ آنها مهیّا کرده‌ و چگونه‌ مترصد آنهاست‌، نه‌ به‌ کوچکترها رحم‌ می‌کنند و نه‌ به‌ بزرگترها احترام‌ می‌گذارند. از خطاکاران‌ و گنهکاران‌ در امان‌ نیستند، بدن‌هایشان‌ بدن‌ انسان‌ و قلب‌هایشان‌ قلب‌ شیطان‌ است‌.
 
ـ آیا واقعاً چنین‌ خواهد شد؟
 
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ کسی‌ که‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آری‌. در آن‌ زمان‌ مردان‌ تنها به‌ مردان‌ و زنان‌ تنها به‌ زنان‌ ] برای‌ ارضاء شهوات‌  [  می‌پردازند. همانگونه‌ که‌ اهل‌ خانه‌ای‌ نسبت‌ به‌ دختران‌ خانه‌ خود احساس‌ غیرت‌ می‌کنند (غریبه‌ها) نسبت‌ به‌ پسرکان‌ جوان‌، غیور می‌گردند (آنها را ناموس‌ خود می‌شمرند) مردان‌ به‌ زنان‌ و زنان‌ به‌ مردان‌ شبیه‌ می‌شوند و زنان‌ بر زین‌ها سوار می‌گردند که‌ لعنت‌ من‌ بر آنها باد.
 
ـ آیا واقعاً چنین‌ خواهد شد؟
 
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آری‌. در آن‌ زمان‌ مساجد را همانند کلیساها و کنیسه‌ها تزیین‌ می‌کنند و قرآن‌ها را طلاکاری‌ و زینت‌. مناره‌ها بلند می‌شوند و خطوط‌ زیاد می‌شوند. قلب‌هایشان‌ نسبت‌ به‌ هم‌ متنفر و در زبان‌هایشان‌ اختلاف‌ نمایان‌ است‌.
 
ـ آیا واقعاً چنین‌ خواهد شد؟
 
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آری‌! در آن‌ زمان‌ است‌ مردان‌ و پسران‌ امتم‌ برای‌ زینت‌ از طلا استفاده‌ می‌کنند و حریر و دیبا و ابریشم‌ می‌پوشند و با بیگانگان‌ متحد می‌شوند.
 
ـ آیا چنین‌ چیزی‌ واقع‌ خواهد شد؟
 
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آری‌! در آن‌ زمان‌ ربا علنی‌ می‌شود و با اجناس‌ ممتاز، رشوه‌ و معامله‌ می‌کنند. دین‌ رها می‌شود و مقام‌ و منزلت‌ دنیا (در نظر مردم‌) رفیع‌ می‌گردد.
 
ـ آیا چنین‌ خواهد شد؟
 
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آری‌! هر چند به‌ خدا ضرری‌ نمی‌رسانند  ] و به‌ خودشان‌ ظلم‌ می‌کنند [  لیکن‌ طلاق‌ زیاد می‌شود و حدود اقامه‌ و اجرا نمی‌شوند.
 
ـ آیا واقعاً چنین‌ خواهد شد؟
 
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آری‌. در آن‌ زمان‌ است‌ که‌ زنان‌ آوازه‌خوان‌ می‌شوند و آلات‌ موسیقی‌ جلوه‌ می‌یابند و به‌ دنبال‌ آن‌ اشرار امتم‌ پیدا می‌شوند.
 
ـ آیا واقعاً چنین‌ خواهد شد؟
 
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آری‌. در آن‌ زمان‌ ثروتمندان‌ امتم‌ برای‌ تفریح‌ و سیاحت‌ افراد عادی‌ برای‌ تجارت‌ و کسب‌ درآمد و فقرا برای‌ ریا و خودنمایی‌ به‌ حج‌ و عمره‌ می‌روند. جمعیتی‌ پیدا می‌شوند که‌ تفکّر و تدبر و تفقه‌ آنها برای‌ غیرخدا (و اهداف‌ غیرالهی‌) است‌. زنازادگان‌ زیاد می‌شوند و قرآن‌ را با آواز و غنا می‌خوانند و به‌ خاطر دنیا بر سر هم‌ می‌ریزند و با هم‌ درگیر می‌شوند.
 
ـ آیا واقعاً چنین‌ خواهد شد؟
 
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آری‌. در آن‌ زمان‌ به‌ محارم‌ تجاوز می‌کنند و به‌ دنبال‌ گناهان‌ می‌روند، اشرار و بدان‌ بر خوبان‌ مسلط‌ می‌شوند. دروغ‌ علنی‌ می‌شود و لجاجت‌ نمایان‌ می‌گردد.
 
بیچارگی‌ها علنی‌ می‌شود، با لباس‌ها به‌ هم‌ فخر می‌فروشند و مباهات‌ می‌کنند و ظرف‌های‌ ناشایست‌ را پر می‌کنند. نرد و شطرنج‌ و آلات‌ موسیقی‌ مورد پسند واقع‌ می‌شوند. امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر را انکار می‌کنند، به‌ طوری‌ که‌ مؤمن‌ خوارتر از کنیز می‌گردد. همدستی‌ میان‌ زاهد(نما)ها و قاریان‌ (بدکردار) نمایان‌ می‌شود. اینها همانها هستند که‌ در آسمان‌ها آنها را پلیدان‌ ناپاک‌ می‌خوانند.
 
ـ آیا واقعاً چنین‌ خواهد شد؟
 
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آری‌! در آن‌ زمان‌ ثروتمند از وضعیت‌ فقیر هراسان‌ نمی‌شود به‌ طوری‌ که‌ گدا یک‌ هفته‌ کامل‌ از مردم‌ گدایی‌ می‌کند امّا کسی‌ را که‌ چیزی‌ در دستش‌ بگذارد نمی‌بیند.
 
ـ آیا حقیقتاً چنین‌ اتفاقی‌ خواهد افتاد؟
 
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آری‌! در آن‌ زمان‌ «روبیضه‌» به‌ سخن‌ می‌آید.
 
پدر و مادرم‌ به‌ فدایت‌ یا رسول‌الله‌ «روبیضه‌» دیگر چیست‌؟
 
ـ کسی‌ که‌ تا به‌ حال‌ صحبت‌ نمی‌کرد برای‌ امور عموم‌ مردم‌ به‌ سخن‌ می‌آید و جز کمی‌ از او فرمان‌ نبرند

***

  (نویسنده می‌گوید)قسم‌ به‌ جانم‌ که‌ این‌ همان‌ چیزی‌ است‌ که‌ دائماً در عصر گمراهی‌ و فسقی‌ که‌ در آن‌ زندگی‌ می‌کنیم‌، مشاهده‌ می‌شود و با تمام‌ حواس‌ و وجود از آنها خبر داریم‌. صلوات‌ خداوند بر تو باد یا رسول‌ الله‌ ما را از آن‌ با خبر کردی‌ و سلام‌ بر تو یا مهدیا که‌ روزی‌ همه‌ اینها را از بین‌ می‌بری‌ و عدل‌ و داد را جایگزین‌ آن‌ می‌گردانی.

***

میگم واسه من واکنش‌های سلمان جالب بود، بنده خدا کپ کرده بود!

11- آخرالزمان (بخش اول)

در نمایشگاه قرآن امسال چشمم به کتابی افتاد با عنوان "شش ماه پایانی، تقویم حوادث شش ماهه‌ی پیش از ظهور" (نوشته‌ی مجتبی الساده ، ترجمه‌ی محمود مطهری نیا، ناشر:موعود عصر (عج)).از روی کنجکاوی کتاب رو خریدم.کتاب جالبیه و به بررسی شرایط آخرالزمان از دیدگاه معصومین(ع) و به خصوص حوادث شش ماه آخر پیش از ظهور می‌پردازد.نظرات دوستان در پست قبل انگیزه‌ای شد برای بیان حدیثی تکان‌دهنده از رسول اکرم (ص) درباره احوالات آخرالزمان از این کتاب.فقط یک خواهش از دوستان دارم: لطفاً با دقت این حدیث را بخوانید و با احوالات کنونی جامعه ما تطبیق بدهید،آیا شما هم با من موافقید که زیادی شبیه توصیفات پیامبر (ص) هستیم؟!

...


(ابن عباس می‌گوید)در حجة‌الوداع‌، با رسول‌ مکرم‌ اسلام‌(ص‌) مشغول‌ انجام‌ مناسک‌ حج‌ بودیم‌ که‌ حضرت‌ حلقه‌ در کعبه‌ را گرفته‌ و رو به‌ ما کردند و فرمودند: آیا می‌خواهید شما را از نشانه‌ها و حوادث‌ پیش‌ از قیامت‌ خبردار کنم‌؟

 سلمان‌ که‌ از همه‌ به‌ ایشان‌ نزدیکتر ایستاده‌ بود گفت‌: بلی‌ یا رسول‌الله‌!

 ایشان‌ فرمودند: از جمله‌ آنها ضایع‌ و تباه‌ کردن‌ نمازها و تبعیت‌ از شهوت‌ها، متمایل‌ شدن‌ به‌ هواهای‌ نفسانی‌، تکریم‌ و بزرگداشت‌ ثروتمندان‌ و مال‌پرستان‌ و فروختن‌ دین‌ به‌ قیمت‌ دنیاست(پست قبل من!)‌. در این‌ زمان‌ است‌ که‌ قلب‌ مؤمن‌ در درونش‌ همانسان‌ که‌ نمک‌ در آب‌ حل‌ می‌شود، ذوب‌ می‌شود چرا که‌ منکرات‌، کژی‌ها و کاستی‌ها را می‌بیند و قدرت‌ تغییر دادن‌ آنها را ندارد.
 سلمان‌ پرسید: آیا واقعاً چنین‌ خواهد شد؟

 ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ در دست‌ اوست‌ چنین‌ خواهد شد و به‌ دنبال‌ آن‌ حاکمان‌ و امیران‌ ستمگر و وزیران‌ فاسق‌ و کارگزاران‌ و کارشناسان‌ ستمکار پیدا شده‌ و  (مردم‌) به‌ خیانتکاران‌ اعتماد می‌کنند.
 ـ آیا واقعاً چنین‌ روزی‌ خواهد آمد؟

 ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ به‌ قبضة‌ قدرت‌ اوست‌ آری‌! در آن‌ زمان‌ است‌ که‌ منکرات‌ و انحرافات‌، معروف‌ و خوب‌ و اعمال‌ پسندیده‌ منکر و ناپسند شمرده‌ می‌شود. به‌ شخص‌ خائن‌ اعتماد و شخص‌ امین‌ خائن‌ خوانده‌ می‌شود. دروغگو را تأیید و راستگو را طرد می‌کنند.

 ـ آیا واقعاً چنین‌ روزی‌ خواهد آمد؟
 ـ قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ در دستانش‌ است‌ آری‌! در آن‌ زمان‌ است‌ که‌ زنان‌ فرمانروا می‌شوند و سروری‌ می‌یابند. با زنان‌ و کنیزکان‌ مشورت‌ می‌گردد و کودکان‌ بر منبرها می‌نشینند و هر چیزی‌ نهایتاً به‌ دروغ‌ ختم‌ می‌شود، زکات‌ و فی‌ء (که‌ حق‌ عمومی‌ و همگانی‌ است‌) غنیمت‌ و بهره‌ شخصی‌ شمرده‌ می‌شود. شخص‌ به‌ والدینش‌ ستم‌ می‌کند و در عین‌ حال‌ به‌ دوستش‌ خدمت‌ و نیکی‌. و آنجاست‌ که‌ ستارة‌ گنهکاری‌ طلوع‌ می‌کند.

 ـ آیا چنین‌ چیزی‌ اتفاق‌ خواهد افتاد؟
 ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ در دست‌ اوست‌ آری‌! در چنین‌ شرایطی‌ است‌ که‌ مرد با همسرش‌ در تجارت‌ شریک‌ می‌شود، خوی‌ و عادت‌های‌ شخصی‌ و باطل‌ زیاد شده‌ و خوبی‌ها به‌ شدت‌ کم‌ می‌شود. شخص‌ به‌ خاطر سختگیری‌ به‌ بدهکاران‌ خود تحقیر می‌شود. و زمانی‌ است‌ که‌ بازارها به‌ هم‌ نزدیک‌ می‌شوند و یکی‌ می‌گوید چیزی‌ نفروختم‌ و دیگری‌ می‌گوید سودی‌ نبردم‌ و چیزی‌ جز شکایت‌ کردن‌ از خدا دیده‌ نخواهد شد.
 ـ آیا واقعاً چنین‌ خواهد شد؟...

 ـ سلمان‌! آری‌ قسم‌ به‌ آنکه‌ جانم‌ در دست‌ اوست‌ در آن‌ زمان‌ است‌ که‌ به‌ دنبال‌ این‌ حوادث‌ اقوامی‌ پیدا می‌شوند که‌ اگر حرفی‌ بزنند کشته‌ می‌شوند و اگر ساکت‌ بمانند غارتشان‌ می‌کنند تا اینکه‌ از اموالشان‌ بهره‌مند شوند و به‌ حریم‌هایشان‌ تجاوز کنند و حرمتشان‌ را شکسته‌ و خونشان‌ را بریزند. قلب‌های‌ آنها کاملاً با ترس‌ و حقه‌بازی‌ عجین‌ گشته‌ و آنها را جز در حالت‌ خوف‌ و نگرانی‌ و هراس‌ و وحشت‌ نمی‌یابی‌.
 ـ آیا واقعاً چنین‌ خواهد شد؟


ادامه دارد...


۱۱- ما دین فروشان...

لطفاْ این آگهی‌  رو ملاحظه کنید:




این آگهی‌ای هست که در سطح وسیع در کل تهران پخش شده.(ببینید چقدر خوشحال بعضی جاها رو قرمز کرده و زیرش خط کشیده!) اولین باری که این رو دیدم جداً حالم بد شد. از خودمون که ادعای دین‌داری می‌کنیم بدم اومد.می‌بینید، دوره زمونه‌ای شده که همه چیزمون رو داریم فدای دنیا می‌کنیم؛ حتی دین‌مون. داریم کجا می‌ریم؟