شما چند نفر رو می شناسید که سفت و محکم پای اعتقاداتشون وایستاده باشند؟ حتی حرفها و نیشخندهای اطرافیان هم باعث نشه خللی در اعتقادشون به وجود بیاد؟ چند نفر رو میشناسید که شرایط سخت و طاقت فرسا هم نتونه اونها رو به زانو در بیاره؟ سوال سختیه، میدونم؛ ولی لطفاً چند لحظه بهش فکر کنید و بعد برید سراغ ادامه مطلب...
>>
ادامه مطلب ...سلامی ویژه به همه دوستان عزیز
من یک عذرخواهی بدهکارم برای اینکه بیخبر رفتم؛ ولی اگه شما هم موقعی که خواب هستید موبایلتون دم گوشتون زنگ بخوره و بهتون بگن تا دو ساعت دیگه پرواز دارید به من حق خواهید داد!
این سفر عمره یکی از عجیبترین اتفاقات زندگیم بود.همه چیز ظرف یک روز اتفاق افتاد.شاید یک روز بشه بعنوان یکی از قسمتهای "سریال 24" ازش استفاده کرد! خیلی هیجانانگیز میشه!
راستش سفر ما منتفی شده بود ولی یک روز قبل از حرکت تماس گرفتند و گفتند که فردا اعزام خواهید شد!(از اون اتفاقاتیه که فقط در ایران امکان روی دادنش هست!) ویزای همه خانواده آماده شده بود جز من
با اصرار زیاد من، خانواده ساکها رو بستند و من راهیشون کردم و به خونه برگشتم.(خیلی حس ناراحت کنندهایه، نه؟).میخواستم وقتی بیدار شدم مطلبی با عنوان این مصرع بذارم "...قافله رفت و تو جا ماندی" این مصرعی بود که اون جانباز عزیزی که با ما به سفر "راهیان نور" مییاد بارها با سوز تکرار میکرد و من تازه حس میکردم مفهومش چیه...
که ناگهان موبایلم زنگ خورد...
باورتون میشه من حتی صورتم رو هم نشستم؟!!!
...
از پست بعد (تا چند ساعت دیگه، انشاالله) میریم سراغ کار خودمون