برای هر روز خداوند را به یکی از نامهایش نیایش میکنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف میخوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزهداران به درگاه او...
یا ساتر (ای پوشاننده) : خداوند پوشاننده هر عیبی است، خواه آن عیب، از بدی و زشتی باشد و گناه باشد و خواه آن عیبها، از هر علتی باشد که از آن ناآگاهی مثل عیبهایی که هر کس بالذّات دارد که به تبع نقص وجودی هر موجود است. خداوند ساتر و پوشانندهی عیبهاست و پرده بر همه عیوب میاندازد مگر آنکه بنده خود پرده بردارد.
***
جزء بیستم: ما به مادر موسى الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامى که بر او ترسیدى، وى را در دریا(ى نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمىگردانیم، و او را از رسولان قرار مىدهیم!» (7)
(هنگامى که مادر بفرمان خدا او را به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد! مسلما فرعون و هامان و لشکریانشان خطاکار بودند.(8)
همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید براى ما مفید باشد، یا او را بعنوان پسر خود برگزینیم!» و آنها نمىفهمیدند (که دشمن اصلى خود را در آغوش خویش مىپرورانند)! (9)
(سرانجام) قلب مادر موسى از همه چیز (جز یاد فرزندش) تهى گشت; و اگر دل او را (بوسیله ایمان و امید) محکم نکرده بودیم، نزدیک بود مطلب را افشا کند! (10)
و (مادر موسى) به خواهر او گفت: «وضع حال او را پیگیرى کن!» او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد در حالى که آنان بىخبر بودند. (11)
ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام کردیم (تا تنها به آغوش مادر بازگردد)؛ و خواهرش (که بیتابى ماموران را براى پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: «آیا شما را به خانوادهاى راهنمایى کنم که مىتوانند این نوزاد را براى شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!» (12)
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهى حق است؛ ولى بیشتر آنان نمىدانند! (13) (قصص)
***
دانا کسی است که قدر خود را بشناسد و در نادانی انسان همین بس که ارزش خود را نداند.بدترین افراد نزد خدا کسی است که خدا او را به حال خود گذاشته تا از راه راست منحرف گردد و بدون راهنما برود.... (خطبه 103 نهجالبلاغه)
پ.ن: پروردگارا! در این زمانهی غریب ما هم بدون «راهنما» ماندیم؛ به فریادمان ...
***
فرقی نمیکند که کاری کرده باشیم یا نه. فرقی ندارد که دیگران پرونده سنگینتر از من داشته باشند یا سبکتر. وقتی عیبی، خطایی، خردهای، لغزشی از من ببینند، همه عالم را خبر میکنند؛ تحقیرم میکنند؛ زمینم میزنند. برای نگفتنش باج میخواهند؛ تهدیدم میکنند. روز و شب آدم را به هم میدوزند و همه را تاریک و سیاه میکنند. فرقی نمیکند که باشند؛ گاه اسمشان دشمن است،گاه دوست، گاه حتی برادر؛ مثل برادران یوسف. چاه نمیبینند برادران، و گرنه کم از برادران یوسف و برادر رستم نیستند!
تو اما فرق میکنی. وقتی سراغت میآیم انگار بچهای باشم کوچک و نحیف و بارانزده، در باز میکنی، چیزی نمیپرسی، شماتت نمیکنی، سرکوفت نمیزنی. فقط حوله گرم و نرم و خوشبویی را دورم میپیچی. من را از عالم و آدم میپوشی. هر چه عیب و خطا و لغزش و کجی دارم، همه را پنهان میکنی...
***
خدایا!
چنان نشود که شمردن عیبهای دیگران ما را از دیدن عیبهای خویش غافل کند و قضاوت دربارهی دیگران ما را از ارزیابی خطاها و کاستیهای خود باز دارد...
برای هر روز خداوند را به یکی از نامهایش نیایش میکنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف میخوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزهداران به درگاه او...
روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
یا ملجا کل مطرود (ای پناهگاه همه طردشدگان) : گاه کسی را خلق از خود میرانند و طرد میکنند و چه کسی برای او میماند جز خدا؟ گاه هر انسان که به خود مینگرد فرزند آدم و حوّاست که از فردوس و عالم برین، به دنیا و عالم پست به هبوط آمده و کیست پناهگاه انسانهای به هبوط آمده از عالم بالا و معنا.... (البته دکتر انصاری در تفسیر این آیات اشاره میکنند با توجه به آیاتی که بیان کننده عدم خروج از بهشت پس از وارد شدن به آن هست، اسکان(!) اولیه حضرت آدم و حوّا(علیهما السلام) بهشت نبوده، بلکه منطقهای خوش آب و هوا روی زمین بوده است!)
***
جزء نوزدهم: سپس موسى عصایش را افکند، ناگهان تمام وسایل دروغین آنها را بلعید! (45)
فورا همه ساحران به سجده افتادند. (46)
گفتند: «ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم، (47)
پروردگار موسى و هارون!» (48)
(فرعون) گفت: «آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ و استاد شماست که به شما سحرآموخته (و این یک توطئه است)! اما بزودى خواهید دانست! دستها و پاهاى شما را بعکس یکدیگر قطع مىکنم، و همه شما را به دار مىآویزم!» (49)
گفتند: «مهم نیست، (هر کارى از دستت ساخته است بکن)! ما بسوى پروردگارمان بازمىگردیم! (50)(شعراء)
***
از دروغ برکنار باشید که با ایمان فاصله دارد.راستگو در راه نجات و بزرگواری است، اما دروغگو بر لب پرتگاه هلاکت و خواری.... (خطبه 86 نهجالبلاغه)
***
تنها که میشوم ترس و وهم گریبانم را میگیرد. سراغ آدمها میروم که تنها نمانم. اما هر آدمی توقعی دارد از من. بعضی توقعها را میتوان برآورد بعضی را نه. بعضی توقعهاشان یکی است، بعضی هر دم یکی.بودن با آدمها و در امان ماندن از ترس و وهم آسان نیست. جمعها هم آدمها را رایگان نمیپذیرند. جمعها از آدم چشم دارند کارهایی کند و در احوالی باشد که خودشان خوش دارند. و روزی میرسد که به تهمتی یا بدخواهیای یا زیادهخواهیای که آدم زیر بارش نرفته، طردش میکنند. طردش که کردند، دردش از تنهایی و وهم روز اول هم بیشتر میشود. هم وهم و هم تنهایی میآیند هم توهینی که در این طرد هست. آن وقت تو اگر پناهم ندهی، آدم از درد میمیرد. ای پناه همه بیپناهان و راندگان...
***
خدایا!
تو تنها حاکم مقتدری هستی که هیچ گاه درب خانهات را نمیبندی، که هیچ کس را از خانهات بیرون نمیرانی، که ملاقاتت نیاز به وقت قبلی ندارد، که ارتباطت سلسله مراتب نمیپذیرد.
ای خدایی که در حاکمیت و داوری و در ربوبیت و بندهپروری، مثل و نظیری نداری، ما را قدردان نعمت بیبدیل وجودت بگردان...
برای هر روز خداوند را به یکی از نامهایش نیایش میکنیم.شرح آن نام مبارک را توصیف میخوانیم.همین طور چند آیه از کتابش قرآن. و برای هر روز عبارتی از امیرمومنان، و مناجاتی کوتاه از زبان روزهداران به درگاه او...
روز هجدهم ماه مبارک رمضان
یا من سبقت رحمته غضبه (ای آنکه رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است) : خداوند، رحمت را بر خویش واجب کرده است و هر آنچه از خداوند سبحان برمیآید جز رحمت نیست، حتی غضبش. غضب خداوند نیز به پوشش رحمت او آراسته است که بر دوزخ، دری است که ظاهرش عذاب است و باطنش رحمت و بر آن کس که عذاب میشود پاسخ میدهد که به رحمتم تو را عقاب میکنم.
***
جزء هجدهم: جمعیت اشرافى (و مغرور) از قوم نوح که کافر بودند گفتند: «این مرد جز بشرى همچون شما نیست، که مىخواهد بر شما برترى جوید! اگر خدا مىخواست (پیامبرى بفرستد) فرشتگانى نازل مىکرد؛ ما چنین چیزى را هرگز در نیاکان خود نشنیدهایم! (24)
او فقط مردى است که به نوعى جنون مبتلاست! پس مدتى درباره او صبر کنید (تا مرگش فرا رسد، یا از این بیمارى رهایى یابد!)» (25)
(نوح) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهاى آنان یارى کن!» (26)
ما به نوح وحى کردیم که: «کشتى را در حضور ما، و مطابق وحى ما بساز. و هنگامى که فرمان ما (براى غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (که نشانه فرا رسیدن طوفان است)، از هر یک از انواع حیوانات یک جفت در کشتى سوار کن؛ و همچنین خانوادهات را، مگر آنانى که قبلا وعده هلاکشان داده شده ( همسر و فرزند کافرت)؛ و دیگر درباره ستمگران با من سخن مگو، که آنان همگى هلاک خواهند شد. (27)
و هنگامى که تو و همه کسانى که با تو هستند بر کشتى سوار شدید، بگو: «ستایش براى خدایى است که ما را از قوم ستمگر نجات بخشید!» (28)
و بگو: «پروردگارا! ما را در منزلگاهى پربرکت فرود آر، و تو بهترین فرودآورندگانى!» (29)
(آرى،) در این ماجرا (براى صاحبان عقل و اندیشه) آیات و نشانههایى است؛ و ما مسلما همگان را آزمایش مىکنیم! (30) (مومنون)
***
ای بندگان خدا! آن کس که نسبت به خود خیرخواهیش بیشتر است در برابر خدا از همه کس فرمانبردارتر است و آنکس که خویشتن را بیشتر میفریبد، نزد خدا گناهکارترین انسانهاست.... (خطبه 86 نهجالبلاغه)
***
کسی هست که خشم نگیرد؟ کسی هست که مهربانی نکند؟ همه، وقتهایی خشمگین میشوند. وقتهایی که جز تندی راهی برای رفتار نمییابند و وقتهایی مهربان میشوند، وقتهایی که میبینند راه مهربانی باز است. وقتی آدم راهی جز تندی نمیبیند، یا صبرش تمام شده، یا کار از صبر پیش نمیرود. اما تو که صبرت تمام نمیشود؛ کی از تو صبورتر؟ آنقدر صبوری میکنی که آدم به خطا میافتد. فکر میکند لابد بدی را نمیبینی یا بدی را بد نمیبینی.اما بعد که صبر بیمعنا میشود، خشم را میان میکشی. وای که اگر خشمت بیاید، دیگر مهربانیت هم همین تندیای است که میکنی. اما چه خوب است داشتن تو. داشتن خدایی که مهرش از خشمش پیشی گرفته است...
***
خدایا!
تو تنها معشوقی هستی که به عاشقان خود عشق میورزی! به ما الفبای عاشقی بیاموز!